در سینماسایه‌های این هفته می‌خوانیم:

● معرفی فیلم madeinusa ساخته‌ی کلودیا یوسا/ عاطفه اسدی

● معرفی اورکا؛ فیلمی از سحر مصیبی/ محمد مهدی‌زاده

در ستایش خانواده‌ی هنرپرور یوسا!

فیلم madeinusa محصول سال ۲۰۰۶، یک درام پرویی-اسپانیایی است که «کلودیا یوسا» آن را نوشته و کارگردانی کرده است. فیلم را پرجایزه‌ترین اثر در سینمای پرو دانسته‌اند. کلودیا یوسا خواهرزاده‌ی «ماریو وارگاس یوسا» نویسنده‌ی بزرگ پرویی است و من قبل از این از ساخته‌های او، دو فیلم «شیر اندوه» و aloft را دیده بودم.
ماجرای فیلم در یک ناحیه‌ی دورافتاده واقع در کوهستان‌های پرو اتفاق می‌افتد؛ روستایی که مردم آن بسیار به آیین‌های مذهبی و رسم و رسومات کهن خود پایبند هستند و با غریبه‌ها برخورد خوبی ندارند.
ار آیین‌های موردقبول مردم این منطقه این است که باور دارند از ساعت سه بعدازظهر روز «آدینه‌ی مقدس» (بزرگداشت مصلوب شدن مسیح) تا روز «عید پاک»، آدم‌ها می‌توانند هرکاری که دوست دارند انجام بدهند و هیچ‌چیزی در این ایام، گناه محسوب نمی‌شود، چراکه خدا مرده است و نمی‌تواند اعمال آدم‌ها را ببیند. «کایو»، شهردار شهر، از مدت‌ها قبل منتظر رسیدن این ایام بوده تا بتواند با دختر ۱۴ ساله‌ی خود، سکس داشته باشد. اتفاقاتی که پیرامون این دختر ۱۴ ساله که شخصیت اصلی فیلم است رقم می‌خورد، روایت فیلم را تشکیل می‌دهد.
فضاسازی، بازی‌های باورپذیر، استفاده از خود مردم محلی و نگاه ریزبین به جزئیات باعث شده فیلم یک منبع جالب برای شناختن آیین‌ها و خرده‌فرهنگ‌های نسبتاً مهجورمانده‌ی کشور پرو باشد؛ خرده‌فرهنگ‌هایی که مذهب و مسائل دینی نیز روی آن به طرز چشمگیری سایه انداخته است.

با استفاده از فیگور آشنای باکره‌ی مقدس، عیسای مصلوب و مفهومی مانند باکرگی و اهمیت داشتن یا نداشتن آن میان مردم مختلف، فیلم در دل بافت سنتی مذهبی خود یک وجه نمادین نیز خلق می‌کند. اسم دختر که همان نام فیلم است و با فاصله نوشتن آن، عبارت «ساخت آمریکا» را می‌سازد نیز نماد و شاید هجو غمگینی است بر مهجور بودن جغرافیایی بدوی که این دختر در آن زندگی می‌کند؛ دختری که آرزوی رفتن به لیما و زندگی شهری را دارد، از داخل مجله‌ها عکس می‌بُرد و کاراکترش تلفیقی است از عصیان، معصومیت و شکلی بسیار ابتدایی از خشم و وحشی‌گری که ظاهر ساده و سرخ‌پوستی او نیز این ویژگی‌ها را تقویت می‌کنند.
در همین راستا، می‌شود گفت روانشناسی شخصیت‌‌هایی از جمله پدر و دو دخترش خیلی خوب انجام شده است. حتی شخصیت مادری که نیست و رفته و تنها نشانه‌ی حضورش، یک جفت گوشواره است نیز در پیشبرد وجهه‌ی روانشناختی شخصیت‌ها، نقشی اثرگذار و مهم دارد.
به لحاظ گره و اتفاق، می‌شود گفت فیلم ماجراهای خودش را دارد اما چون بیشتر پر از جزئیات است و دوربین می‌کوشد خرده‌فرهنگ‌ها را در نظر بیننده پررنگ‌تر کند تا اینکه به شخصیت‌ها خیلی نزدیک شود، شاید ریتم فیلم کند و خسته‌کننده به نظر بیاید.

حتی اگر فیلم سلیقه‌ی‌ بیننده‌ را راضی نکند، همین که به یک آیین و مضمون نسبتاً متفاوت می‌پردازد و گویی مستندنمایی است از یک رویداد فرهنگی مذهبی حقیقی، ارزش یک بار تماشا کردن را دارد.

● عاطفه اسدی ●

◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️

فیلم سینمایی Orca محصول سال ۲۰۲۱
کارگردان: سحر مصیبی
بازیگران: ترانه علیدوستی، مهتاب کرامتی، مهتاب نصیرپور، مسعود کرامتی، محمدرشنو، حسن زارعی، سپیده اعلایی، آرمیک قریبیان، فاطمه نیشابوری، حمیده حیمدی، کاظم ابراهیم‌زاده، حمیده حمیدی، شکوفه موسوی، مبین رستگار
ژانر: درام- ورزشی
مدت زمان: ۱۰۷ دقیقه

زنی به نام الهام به دنبال ثبت رکورد گینس در رشته شنای بانوان در آب‌های آزاد است و برای رسیدن به این هدف با مشکلاتی رو به رو می‌شود و…

این فیلم بر اساس زندگی شناگر ایرانی به نام الهام‌السادات اصغری است که برای ثبت رکوردهای خود در ایران با چالش های زیادی روبرو شد. رکوردهای او با پوشش اسلامی به دست آمدند اما نهادهای رسمی و مقام‌های جمهوری اسلامی از ثبت آن‌ها به دلیل محدودیت‌های مربوط به شنای زنان در ایران خودداری نمودند. اورکا روایت همین اتفاقات و چالش‌هایی است که این زن شناگر در سال‌های مختلف با آن روبه‌رو شد. مهتاب کرامتی و طهورا ابوالقاسمی تهیه‌کنندگان این مجموعه بودند.
این فیلم که محصول مشترک ایران و قطر است، پیش از این توانسته در فستیوال دوحه، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کند.

سحر مصیبی، با مستند «از صفر تا سکو»، (که به زندگی خواهران منصوریان، قهرمانان ووشوی دنیا می‌پردازد) مورد توجه بسیاری قرار گرفت و چندین جایزه داخلی و بین‌المللی را از آن خود کرد. در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» او از جمله زنانی بود که تصویری بدون حجاب اجباری در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد. این اقدام او موجب شد که در نهایت، اکران عمومی این فیلم در هاله‌ای از ابهام قرار بگیرد و مصیبی از ایران مهاجرت کند…

مصیبی در مورد مشکلاتی که در ساخت فیلم به او تحمیل شد می‌گوید: «فیلم من دوبار دچار اصلاحیه شد. دفعه اول اشتباه کردم و اصلاحاتی که مد نظرشان بود را انجام دادم. دولت عوض شد و بعد از یک سال مجدد در شورای جدید بازبینی شد و چیزی حدود ۳۰ دقیقه فیلم، مجددا اصلاحیه خورد و گفتند یک شخصیت باید حذف شود.کلا روایت‌هایی که در مورد مشکلات زنان باشد، از دید آقایان مسئول، خط قرمز است. کلاً زن بودن در ایران خط قرمز است و باید کنترل یا حذف شود. فیلمی که سه سال، من و گروهم برایش زحمت کشیده بودیم مجوز اکران نگرفت. به همین راحتی سه سال از زندگی همه ما به هدر رفت. فیلمی که پروانه ساخت داشت و کاملاً مانند فیلم‌نامه‌ای که در ارشاد موجود است، ساخته شده. مگر می‌شود پروانه ساخت بگیری و از همان وزارت‌خانه پروانه نمایش دریافت نکنی؟»

اورکا؛
زن بودن در ایران خط قرمز است؛
«ما شهید ندادیم که زنان بپرند توی آب!
اصلاً چه معنی دارد موجود لطیفی که بدنی پر از پستی و بلندی‌های تحریک‌آمیز‌ دارد با لباسی چسبان وارد آب شود؟!»

شاید در وهله اول با شنیدن این جملات با خودتان بگویید «مگر آلت جنسی توانایی حرف زدن دارد؟!» که خدمتتان عارضم بله؛
در کشور ما آلات جنسی متحرک و سخنگوی زیادی هستند که از قضا در رئوس اضلاع قدرت هستند و تمام هم و غم‌شان ارضای امیال خودشان و خفه دم کردن دیگران است!
اورکا می‌خواهد برای یک بار هم که شده جلوی این غول بی‌شاخ و دم بایستد. به هر قیمتی!
بعد از لو رفتن عمدی نسخه‌ باکیفیت فیلم «برادران لیلا»، و بعد از آن فیلم‌های«جنگ جهانی سوم»، «خط فرضی»،‌ «تفریق»‌، «ارادتمند بهاره، نازنین، تینا» و «بی‌رویا» تعداد فیلم‌های پر ستاره‌ای که می‌توانستند پرفروش باشند ولی در چهارچوب وزارت ارشاد نبودند و غیررسمی منتشر شدند، به عدد ۷ رسید…!!

اورکا روایتی دردناک، ملموس و تماماً واقعی از سختی‌هایی که جمهوری اسلامی به زن ایرانی تحمیل و آن‌ها را از اولیه‌ترین حقوق انسانی خود محروم کرده، است. فیلم ابداً فیلم «خوب» نیست. حتی به نظرم متوسط هم نه و متوسط رو به ضعیف است. اما موردی که اورکا را برای من متمایز می‌کند، فرزند زمانه‌اش بودن است. در مورد سحر مصیبی قبل از سر و صدای اورکا مطالبی خوانده بودم و فارغ از کیفیت فیلم، شخصیت و جسارت او و تبعا قصدی که از ساخت این فیلم داشته است بسیار ارزشمند است.
حقیقتاً اورکا ریتم کندی دارد. در بعضی بخش‌ها از سکوت‌های بی‌مورد و وقت‌کشی‌ها کلافه می‌شدم. هرچند رفته رفته با گذشت زمان فیلم روی دور افتاد. بازی پدر الهام ( مسعود کرامتی) را هم اصلاً دوست نداشتم و به نظرم ضعیف بود.
در بازه‌های زمانی انتخابی در فیلم هم کج‌سلیقگی‌های عدیده‌ای وجود داشت. کلاً بازه زمانی در اورکا بی‌حساب کتاب بود یک دفعه یک هفته، دو ماه ، یک سال به جلو می‌رفت که به نظرم توجیه منطقی نداشت.
فیلم بیش‌ازحد به نمادگرایی تکیه می‌کند و مثل مجرمی که پلیس دنبالش کرده سعی دارد بدون اتلاف وقت و عجولانه هرچه از حقیقت می‌داند را بگوید و فرار کند. طوری که در طول فیلم به بسیاری از مسائل عمیق فرهنگی در مورد زنان پرداختی ناشیانه و گذرا دارد( که البته در همین حد هم باارزش است).
فکر می‌کنم یکی از نقاط اوج فیلم بلوچستان بود. با ورود بازیگران بلوچ، لوکیشن بندر و هوای این دیار انگار خونی تازه به حال و هوای فیلم تزریق شد.
بازی بازیگر زن بلوچ ( مهتاب نصیرپور) را حتی از ترانه علی‌دوستی هم بیشتر دوست داشتم و حضور پررنگی داشت.
موسیقی محلی بلوچ که در فیلم استفاده شده بود شکوه و ولوله‌ای متناسب با شخصیت زن و چالش‌های پیش روی او ایجاد کرده بود و واقعا چاشنی کاملی بود.
هرچند در برخی موارد مبالغه‌هایی هم صورت گرفته بود ولی فکر می‌کنم اورکا بیشتر جنبه مخاطب خارجی داشت تا این که صرفا برای ایرانی‌ها و تکرار مکررات رنج‌هایشان باشد. برای مخاطبی بود که هیچ درکی از دغدغه‌هایی که مردمان خاورمیانه دارند، ندارد!

اورکا قصد داشت با ورود به عرصه‌های دراماتیک احساس مخاطب را درگیر کند تا به نقصان‌های زیاد فیلم توجه نکند. ولی باید به همین خیال باشد!
هرچند در لحظاتی از فیلم شما هم ممکن است مثل من اشکتان سرازیر شود ولی این که کل فیلم را فدای آن تبلور احساسات کنیم شاید خیلی منطقی نباشد.

در کل می‌توان گفت اورکا تنها گوشه‌ای ناچیز از بهای زن بودن و زندگی در قلب نیمه‌جان خاورمیانه‌ی لعنتی‌ست. از بهترین‌هایی نیست که می‌توانید ببینید ولی یک بار دیدنش هم ضرر ندارد!

● محمد مهدی‌زاده ●

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *