از تو بیباک ریختم در چند…
چند تو ریختهست، یک ای کاش!
کاش میرفتم از صدا به عقب
به عقب بازگرد و اینجا باش
باش با پلّههای در بدنم
بدنم قفل خانه را باز است!
باز شد خالیِ لباس تن
تن زده سکس را لباسی مست!
مست در متروی شلوغ چشم!
چشم و موی سیاه تو بد شد
بد شدم در کشاکش بوسه!
بوسه از انعکاس من رد شد
رد شدیم از تلألوی دو نفر
دو نفر در تنم مریض شده
شده خالی دو ظرف روی میز
میز، انگاری از تو چیز شده!
چیزهایی درون من میسوخت
سوخت، بنزینِ تاکسیِ دردم
دردم از بیکسی و از پوچیست
چیست پایان این شب سردم؟!
سردم از آتش تهِ خوابم!
خوابم این بار در کنارت، در…
در تو بیدار بود با سکسِ…
[سکسِ یک شیر مادّه با دو نر!]
نردبانِ شکسته شد همهی…
همهی زندگیم شب شد! شب…
شب شد و خوابم از تو تنها که…
که برو به جلو! برو به عقب!
امید افشار جهانشاهی
عاااااالی بود ??????