خون چکید از لبِ سس خرسی
توی بشقاب روبروی من
اسپری میشه از تو، تو، تو، تو
مزهی مرگ توو گلوی من!
صورتت میپره به پلک چپم!
رنگتو میپَرونه مهتابی
پَرت میشم… از آخرین طبقه
[پله
پله
شکنجه
تا
لابی!]
از آسانسور یواش خارج شو
پخشه کووید ۱۹ همهجا
اسپری… اسپری… نفستنگی*
پله
پله
برو
به
سمت
صدا ⬇
ی… ی… ی… ی… یکی… ی… ی… داره
همهجا پخش میکنه [ساسی]
ی… ی… ی… ی… یکی…
نچسب به من!
مردهشورِ من و دموکراسی!
رنگتو برده لامپ مهتابی
صورتت خیسِ ابر و مهتابه!
مطمئنم که بعد تو، دائم
زندگیم توی جنگ اعصابه
سس قرمز چکیده توو لابی
را(ه) برو ردّپامو پیدا کن
ما به این خونه برنمیگردیم
در پارکینگو تا ابد وا کن
رو زمین ردّ خون و دندونه
ردّ شیرینیِ سسِ قرمز
طعم آزادیو چشیده شدیم
گفتهبودن بدون خون هرگز!!
بردن؟
کجا
منو
پله
پله
اسمتو از سرم بکش بیرون
مثل اونا منو شکنجه نکن
سس قرمز نپاش روی خون!
پله
پله
سقوط
کن
بالا
شاخصِ بورس
میرسه
به
زمین
چیزی
از ما
نمونده!
باورکن
جز یه لب!!
توی خواب…
نقطه نچین!
زندگی یه سرود غمگینه
رو لبای… ی… ی… ی… ی… بیکار
دیگه اصلا شعارِ تازه نده!
اسپری کن لباتو رو دیوار! ⬇
از چاه که آب میکشی، چای که دم میکنی مزهی خون نمیدهد؟!**
سارا شاملو
*بخشی از شعر محمد نویری
**بخشی از شعر الیاس علوی (شاعر افغانستانی)