شب شكستنم
دلت شكسته بود
دلت گرفته بود
هوا كبود بود
پر از نگفتن و
نگفتن و نگاه
شب محاصره
شب شنود بود

غمت روونه شد
وفور گريه‌هات
يه رودخونه شد
كه از سرم گذشت
يه رهگذر شدم
كسى كه لحظه‌اى
كه پلک خيستو
زدى به هم، گذشت

قسم به رنگ خون!
نخواستم كسى
بفهمه بينمون
چى داره می‌گذره
به دل نگير ازم
نگفته رفتنو
شب شنود بود
شب محاصره

صدتا آسمون برات
ابر جا گذاشتم
واسه كل غصه‌هات
ابر داره آسمون
هر كجا دلت گرفت
هر كجا دلت شكست
عهد بسته واسه تو
كم نذاره آسمون

گل نمردنى
نكاشتم برات
دواى بى‌كسى
نداشتم برات
شباى خاطره
به واژه تكيه كن
كتابخونه‌مو
گذاشتم برات

فقط به حرمتِ
اتاق رازمون
نذار بشنون
يواش گريه كن
آهاى آسمون!
اگه دلش شكست
اگه دلش گرفت
به جاش گريه كن

صدتا آسمون برات
ابر جا گذاشتم
واسه كل غصه‌هات
ابر داره آسمون
هركجا دلت گرفت
هركجا دلت شكست
عهد بسته واسه تو
كم نذاره آسمون

هادى دل‌روز

2 نظرات در حال حاضر

  1. سپاس از سایت محترم “سایه ها”

  2. استاد واقعا عالی بود انشاالله برای موفقیت های بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *