در فرشته‌های کاغذی این هفته می‌خوانیم:

• معرفی رمان «تاتار خندان» نوشته‌ی «غلامحسین ساعدی»/ عاطفه اسدی

• معرفی «توتم و تابو»؛ چهار مقاله از «زیگموند فروید»/ محبوبه عموشاهی

«تاتار خندان» عنوان رمانی است نوشته‌ی‌ «غلامحسین ساعدی» نویسنده و نمایشنامه‌نویس مشهور ایرانی. کتاب نخستین بار در سال ۱۳۷۳ با نشر «به‌آگاه» منتشر شده است.
داستان، زندگی یک پزشک جوان را دنبال می‌کند که خسته و شکست‌خورده، تصمیم می‌گیرد شغلش در بیمارستان در تهران را رها کند و به روستایی برود و در آنجا مشغول به کار شود.

در صفحات ابتدایی کتاب، جنبه‌ی شخصیت‌محور آن پررنگ‌تر است و به نظر می‌رسد واکاوی درونی شخصیت پزشک توسط نویسنده و شناساندن او به خواننده، در صفحات اول کتاب بخش بیشتری را نسبت به «اتفاق» در داستان به خود اختصاص می‌دهد. سپس با ورود پزشک به روستا، اگرچه درونیات او همچنان از جنبه‌های مهم داستان است و اصلاً تمام ماجراهای بعدی را رقم زده است، اما قصه‌ها کم‌کم اهمیت خودشان را در کتاب پیدا می‌کنند و شخصیت و درونیاتش را تا حدی به حاشیه می‌برند. و به نظرم پیاده‌سازی این وضعیت در نوشتار، بسیار با ایده‌ی اصلی اثر همخوانی دارد: پزشک از شهر زده بیرون تا در روستا خودش را مشغول کند و سرش گرم شود و فراموش کند؛ پس خواننده هم همزمان با او، بحران وجودی‌اش فراموشش می‌کند و‌ وصل می‌شود به دنیای روستا و قصه‌هایش.

روایت اصلی و ماجرای زندگی آقای دکتر، تقریباً هیچ اتفاق و گره خاصی ندارد. آنچه به داستان جذابیت می‌بخشد، خرده‌روایت‌های کوچک و بریده‌بریده‌ی مربوط به زندگی اهالی است؛ مردمی روستایی در اوایل دهه‌ی پنجاه شمسی؛ با آداب و رسوم، سنت‌ها و خرافات‌ها، مشکلات و‌ دغدغه‌هایشان. کتاب بدون ‌آنکه‌ بخواهد مستقیم‌گویی کند، قشر روستایی جامعه‌ی آن زمان و نوع زیستشان را از طریق قصه‌، به خواننده می‌شناساند، تیپ‌هایی ملموس خلق می‌کند، لحن‌سازی می‌کند، به زندگی‌های متفاوت اهالی سرک می‌کشد، و به این ترتیب لایه‌ی اجتماعی‌اش را تبدیل به یکی‌ از مهم‌ترین لایه‌های خود می‌کند.
آنچه برای شخص من در این کتاب جذاب بود، نثر روان ساعدی، چگونگی توصیف محیط روستایی و تشکیل پیکربندی‌ داستان، و پیش بردن روایت با سرعت‌ متناسب بود. من حس می‌کنم بسیاری از ما نویسنده‌های جوان، در داستان‌های خود از عنصر مهم توصیف و فضاسازی گاهی بیش‌از‌اندازه غافل می‌شویم. و در چنین موقعیت‌هایی، نیاز داریم که به نوشته‌های بزرگان مراجعه کنیم و از آن‌ها یاد بگیریم. ساعدی روستای تاتار خندان را جوری از طریق کلماتش می‌سازد که خواننده می‌تواند تمام فضاها و صحنه‌ها مثل درمانگاه روستا، سوار الاغ شدن، تراشیدن سر به روش سنتی، خانه‌ی اربابی، انجمن روستا، صحنه‌ی زایمان طبیعی و غیره را واقعاً زنده و شفاف تصور کند. این هنر ساعدی در ساخت پیکربندی دقیق و رئال برای داستانش و‌ توجه فوق‌العاده‌ی او به جزئیات، یک کلاس آموزشی برای نویسنده‌های جوان است.
همچنین یک مقاله‌ی مفید درباره‌ی این کتاب وجود دارد تحت‌عنوان «بررسی عوامل مؤثر در سرعت روایت در رمان تاتار خندان» که به نظرم بعد از مطالعه‌ی کتاب، خواندن آن و آشنایی با تکنیک‌های تغییر سرعت روایت، بسیار برای تمرین نویسندگی مفید خواهد بود.

اما نکته‌ی‌ همزمان جذاب اما تلخ درباره‌ی کتاب، این است که ساعدی سال ۱۳۵۳ آن را در زندان اوین نوشته. برای من شگفت‌آور است که یک زندانی، در اوج تنهایی، توانسته یک جهان روستایی را با تمام جزئیات، به این شکل فوق‌العاده بسازد و روی کاغذ بیاورد درحالی‌که نه‌تنها از آن محیط، بلکه از فضای زندگی اجتماعی هم بسیار دور است و در سلول زندان به‌سر می‌برد. این مسئله، قدرت باورنکردنی ادبیات را نشان می‌دهد؛ ذهن نویسنده را نمی‌شود به زنجیر کشید و زندانی کرد. ادبیات حتی در زندان هم می‌تواند راه نجات باشد،‌ ذهن را از آن چاردیواری و حبس فراری بدهد و به دنیاهایی کاملاً متفاوت ببرد و امکان زندگی در آن‌ها را به آدم ببخشد.
کتاب را برای مطالعه پیشنهاد می‌کنم.

● عاطفه اسدی ●
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️

کتاب «توتم و تابو» نوشته‌ی «زیگموند فروید» در سال ۱۹۱۳ است که توسط «محمدعلی خنجی» ترجمه و نشر «نگاه» آن را منتشر کرده است.

چهار بخش اصلی کتاب را چهار مقاله‌ از زیگموند فروید تشکیل داده‌اند. فروید در این مقالات، به بررسی ریشه‌های حیوان‌پرستی و تابوها در میان انسانهای اولیه می‌پردازد و نتایج خود را با مقایسه‌ی مطالعاتش بر روی بیماران روانی مورد تحلیل قرار می‌دهد.
زیگموند فروید در این مقالات از طریق مطالعه‌ی بسیار درباره‌ی نحوه‌ی زندگی انسان‌ها و قبایل اولیه و نحوه‌ی فکر کردن آنها درباره‌ی مسائل مختلف اطرافشان به تحلیل و تفسیر ریشه‌های توتم که می‌توانسته حیوان، گیاه یا یک شیء باشد، می‌پردازد.
فروید همچنین تابوهای مختلف را که هنوز آثار آنها در جامعه‌ی امروزی نیز وجود دارند، در میان انسان‌های اولیه ریشه‌یابی می‌کند. سپس یافته‌های خود را در بیماران روانی مختلف تحلیل می‌کند و با جزئیات به مقایسه‌ی تفکرات انسان‌های اولیه و بیماران روانی می‌پردازد. او با استناد بر آزمایشات مختلف خود در جاهای مختلفی از کتاب بر تناقضات احساسات درونی انسان‌ها تأکید می‌کند.
فروید در کتاب به تحلیل و تفسیر عقده‌ی ادیپ می‌پردازد، به اساطیر یونانی و رومی اشاره می‌کند و به ریشه‌یابی آن در میان انسان‌های اولیه می‌پردازد. او در جایی از مقالات خود تأکید می‌کند که ریشه‌ی بسیاری از مشکلات روانی مختلف عقده‌ی ادیپ است.

کتاب را دوست داشتم و خواندنش را پیشنهاد می‌کنم. هرچند می‌دانم که تا حالا همه آن را خوانده‌اند.

● محبوبه عموشاهی ●

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *