روزهایم به بغض آلوده‌ست
روزهایم گرفته و ابری‌ست
از خدایی که هست دلگیرم
خسته‌ام از کسی که هرگز نیست!

روز و شب پرسه‌های تکراری
روی اعصاب خسته‌ی دنیا
روی دوشم فرشته‌ای خواب است
بوی ابلیس می‌دهد هر جا

درد دارد جهان غمگینم
درد دارم به شکل مرموزی
در من آهسته می‌کند گریه
قرص غمگین یک عدد روزی

«مزلو»، «پاندر»، «الیس»، «گلدشتاین»
مثبت‌اندیشی‌… حرف‌های قشنگ
در سرم اردکی غم‌انگیز است
لای دندان هفت و هشت نهنگ!

زندگی انتخاب یک اجبار
بین صدها هزار اجبار است
بی‌رمق می‌رسم به در اما
پشت هر در دوباره دیوار است!

مثل یک موش خسته می‌خواهم
بروم توی سوراخ و
چشم‌هایم کسی را نبیند…

زهره پروین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *