خوابم میاد رومو بپوشون پتوی من
آرام بچه گربه‌ی بدخُلقِ تووی من

سردرد دارم اِنقَدَر از زندگی ننال
خاموش جیرجیرکِ رازِ مگوی من

یک لحظه راحتم بگذارید خاطرات!
برگرد بغضِ هر شبه از جستجوی من

آرام شوقِ پر زدنِ بالشِ پَرم!
خوابیده روی برکه‌ی اشکام قوی من

هر شب به خوابم اومدنت منصفانه نیست
دلتنگ می‌شم ای پسرِ «خان‌عموی» من!

خاموش پلک‌های گریزانم از طلوع
آرام ای تخیل پُر های‌و‌هوی من

این خونه امن نیست هراسِ یه جنگله
سرنیزه‌ی قبایل وحشی به‌سوی من

قل میخورم که در بغلت… حجم نیستی
یه گله کرگدن شد و از روبه‌روی من…

چرخید توی قفل هیاهوی شوی من
نفرت کشید پنجه در آشوبِ موی من

رویای من عروسک «خون‌بس» شدن نبود
اقوامِ قاتلم! پدرِ زورگوی من!

خسته‌م از این مقابله، خالی شو از خودت
لیوانِ گیجِ حاویِ سم، در گلوی من

سمیه دریجانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *