یکی بود و من عاشقش بود، رفت
یکی هست و من عاشقش نیس نه
از آینده پا پس کشیدم ولی
گذشتهم ازم دس بکش نیس نه
من از هرچی تنهایی تنهاترم
حقیقت همینه خدا شاهده
کسی رو ندارم بفهمه منُ
کسی رو ندارم نجاتم بده
کسی رو ندارم که چیزی نگه
برای یه بارم شده گوش شه
هوا سرده غم سرده من سردمه
کسی رو ندارم که آغوش شه
یه دنیا غریبی روی دوشمه
کسی بار تنهاییمُ کم نکرد
کسی توی خوشبختی راهم نداد
کسی وقت خندهش شریکم نکرد
دلم مثل دریا بزرگه ولی
یه دریا که موّاج و طوفانیه
یه عمره که ابرم که دودم که درد
یه عمره هوای من آبانیه
مقدّر شده توو خودم غرق شم
کسی سر به این مرد تنها نزد
دلم مثل دریا بزرگه ولی
کسی واسه من دل به دریا نزد
من اون آدم سرخوشی که یه روز
توی آینه میدیدمش نیستم
همه میگن آدمبشو نیستی
میتونم ولی آدمش نیستم
هانی ملکزاده
تو همون آدم سرخوش گذشته ای، پیداش میشه بری از ناکجا آبادک ، یک مشت کور یک تعداد هم دغل، از دور و برت پرت شن به درک