یه صدا هست که هنوزم
حرمت عشقه و فریاد
توو شب سکوت و تردید
شوق خوندنو به من داد
وقتی میگه از «شقایق»
ابرا می تونن ببارن
بچّههامون، پدرامون
با صداش خاطره دارن
اون که خورشیدو میخوادش
نمیتونه شب بخوابه
میخونه از درد مردم
گرچه «فریاد، زیر آبه»
توو چشات نور امیده
توو دلت شوق رهایی
خوندنیترین ترانه!
موندنیترین صدایی!
گریههام توو «شام مهتاب»
لحظهی ترک «وطن» بود
شک نکردم، برنگشتم
گفتم این راه، «راه من» بود
توو گوشم صدات میپیچید
توی اون کوچهی «بنبست»
گفتی از تاریکی رد شو
راه دیگهای مگه هست؟!
گفتی توو «آینه» نگا کن
خودتو دوباره بشناس
قد بکش از دل این خاک
آسمون مال درختاس
توو چشات نور امیده
توو دلت شوق رهایی
خوندنیترین ترانه!
موندنیترین صدایی!
سید مهدی موسوی
قلبمی دکتر…ترانه بسیار عالی بود…خاطرات بود و بس…