در ستون «فرشته‌های کاغذی»، این هفته «ماریو وارگاس یوسا» و «ریچارد براتیگان» منتظر شما هستند:

برای کسانی که «ماریو وارگاس یوسا» را با آثار حجیمش که دربردارنده‌ی محتوا و لایه‌های مختلف سیاسی اجتماعی هستند شناخته‌اند، «در ستایش نامادری» یک تجربه‌ی متفاوت است. چندسال پیش قبل از اینکه یوسا را با رمان‌های مشهورش بشناسم، اولین کاری که از او پیدا کردم و خواندم در ستایش نامادری بود. کتابی که به لحاظ محتوا، تکنیک، حجم و تعدد شخصیت‌ها و غیره، با سایر آثار او متفاوت است.

خلاصه‌ی داستان، مربوط به زندگی بین یک مرد و همسر دومش است و پسربچه‌ی کوچک و شیرین مرد که دنبال داشتن علاقه و توجه نامادری‌اش است. همین داستان به‌ظاهر ساده در قلم یوسا جوری ماهرانه و جذاب تعریف می‌شود که از لحاظ بار هیجانی، گاهی حس رمان پلیسی خواندن به آدم دست می‌دهد.

کتاب دارای سیزده بخش است که ۶ فصل آن را دانای کل روایت می‌کند و سایر بخش‌ها، از زبان تابلوهای نقاشی مختلف موجود توی خانه روایت می‌‌شوند. هر بار که قرار است یک تابلوی نقاشی سخن بگوید، در دل فصل قبلی ارجاعی به آن تابلو داده می‌شود و سپس خواننده به درون قصه‌ی آن پرتاب می‌شود.

خلاقیت در انتخاب زاویه‌ی دید، تخیل خوب نویسنده، ارجاعات هوشمندانه‌اش و در هم تنیدن دو شیوه‌ی روایت، داستان را از یک ماجرای صرفا اروتیک خارج کرده و به آن ابعاد مختلفی داده است، مثلا حس و حال هنری و اسطوره‌ای و تفسیری که از تابلوها می‌توان داشت، و بُعد روانشناختی ماجراست و تحلیلی که از رفتار شخصیت‌ها می‌توان داشت، داستان را عمیق‌تر کرده‌اند. مثلا یک آشنایی‌زدایی جذاب از مفهوم معصومیت کودکی صورت می‌گیرد، جوری که خواننده شخصی‌ را که ممکن است پدوفیل داستان باشد، کمتر از کودک، مقصر می‌داند، و این‌ها هستند که داستان را چندبُعدی می‌کنند.

توجه زیاد نویسنده به زیبایی‌شناسی و درآمیختن همه‌چیز با هنر، داستان را خواندنی‌تر می‌کند. از توصیف صحنه‌ی مدفوع و شستشوی آن گرفته تا یک صحنه‌ی سکس. توجه به جزئیات در نگاه نویسنده و بُعد هنری بخشیدن به آن‌ها، رشک‌برانگیز است.

کتاب از نظر نثرش، سنگین نیست ولی برای دقیق خواندن آن و حل شدن در جزئیاتش، باید صبور بود و مشتاق، و اگر شیوه‌ی نگارش شما را جذب نمی‌کند و خسته‌کننده و نفهمیدنی است به‌نظرم به‌خودتان زمان بدهید و با آرامش ادامه‌اش را دنبال کنید.

از نظر محتوای اسطوره‌ای و هنری و ارجاعات، شاید کتاب سنگین باشد اما قرار نیست که همه‌ی ما همه‌چیز بدانیم و همین کتاب‌ها هستند که ما را به شاخه‌های دیگر هنر وصل می‌کنند و کمک می‌کنند بیشتر بدانیم و یاد بگیریم. من فکر می‌کنم حتی اگر تمام اشارات و معانی را هم نفهمیم باز هم این فرم و شیوه‌ی روایت به خودی خود، جذاب خواهد بود، هرچند که اگر با نقاشی و اسطوره‌ها آشنایی بیشتری داشته باشیم، لذت بیشتری خواهیم برد.

همانطور که مترجم، «کوشیار پارسی» در ابتدای کتاب هم توضیح داده، سعی کرده به مدل جمله‌بندی‌های طولانی یوسا وفادار بماند، جزئیات را از قلم نیندازد و مفاهیم را تا جای ممکن، عینا منتقل کند. و به‌نظرم موفق هم بوده است، هرچند نمی‌دانم مثلا به‌جز «تن‌کام‌خواهانه» چه واژه‌ی جایگزین بهتری برای «اروتیک» می‌توانسته بگذارد.

نکته‌ی دیگر اینکه متاسفانه به‌نظرم در انتشار و تایپ و ویراستاری این نسخه‌ی اینترنتی از کتاب که من خواندم، خیلی بی‌سلیقه عمل شده، اما تحملش ارزشش را دارد. به امید روزی که هر اندیشه و سبک و قلمی در ایران، آزادانه اجازه‌ی بیان داشته باشد و توهین بزرگی به اسم ممنوعیت و سانسور، از بین برود.

●عاطفه اسدی●

◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️

«لطفاً این کتاب را بکارید» عنوان کتابی نوشته‌ی «ریچارد براتیگان» است که توسط «مهدی نوید» و «لیلا صمدی» ترجمه و توسط نشر «چشمه» منتشر شده است.

ریچارد براتیگان نویسنده و شاعر آمریکایی است که «صید قزل‌آلا در آمریکا»، «در قند هندوانه»، «در رویای بابل» و «سقط جنین» از مشهورترین آثار او هستند. براتیگان تحت‌تاثیر جنبش «بیت» و با خلق سبکی متفاوت و خلاقانه در آثارش، یکی از نویسندگان و شاعران مهم ادبیات پست‌مدرن محسوب می‌شود.

کتاب مجموعه‌ای است از هایکوها و شعرهای ریچارد براتیگان و شامل شش بخش است به نام‌های «قرص ضدفاجعه‌ی معدن اسپیرینگ هیل»، «لطفاً این کتاب را بکارید»، «مفت‌سوار جلیل»، «۳۰ام ژوئن، ۳۰ام ژوئن»، «بار زدن جیوه با چنگک» و «رومل تا اعماق مصر به راه خود ادامه می‌دهد».

هرکدام از شعرهای مجموعه، اسم دارند و شاید یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های جذاب شعرها نام آنها باشد. اسم‌هایی که حتی به‌تنهایی هم می‌توانند کامل باشند؛ مثلاً می‌توانم به شعری از کتاب با عنوان «آشنا می‌شویم. تلاش می‌کنیم. هیچ اتفاقی نمی‌افتد، اما یافتن چیزی گم کردن چیز دیگری‌ست» اشاره کنم.

انگار نام هر اثر بخش مهمی از خود اثر است و شعرها بدون آن اسامی معنای خود را از دست می‌دهند یا دست‌کم بدون اسم خود ناکامل هستند؛ به‌گونه‌ای که وقتی ابتدا نام اثر و سپس خود اثر را می‌خوانیم یافتن ارتباط معنایی میان آنها لذت‌بخش است. اگرچه که گاهی نیز از یافتن این ارتباط عاجز می‌مانیم.

هرکدام از شعرها سادگی خاص خودشان را دارند و شاید درعین سادگی، پیچیده نیز هستند. اما شاید پرداختن ریچارد براتیگان به عادی‌ترین مسائل زندگی و محیط و حتی اشیای کوچک دوروبرمان، یکی دیگر از ویژگی‌های جذاب شعرهای او باشد. همچنین او در فرم نیز دست به تجربه‌هایی خلاقانه در هرکدام از شعرها زده است.

علاوه‌بر فرم یکی از تجربیات متفاوت او مربوط به نحوه‌ی انتشار و توزیع مجموعه‌ی «این کتاب را بکارید» است. این مجموعه اولین بار در سال ۱۹۶۸ منتشر شده است و ششمین مجموعه‌ی شعر ریچارد براتیگان محسوب می‌شود. این مجموعه به‌صورت پوشه‌ای شامل هشت بسته‌ی بذر گیاهان مختلف منتشر شده بود، روی هر بسته نیز یک شعر نوشته شده بود و نام هرکدام از شعرها، همان نام بذر داخل هر بسته بود. توزیع این مجموعه رایگان بود، و همچنین چاپ و توزیع مجدد آن نیز رایگان اعلام شد.

خواندن کتاب را پیشنهاد می‌کنم.

●محبوبه عموشاهی●

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *