زیباییِ دیگران
شکنجهی من است
مثل زنی که بچه ندارد
اما مجبور است
که در کارگاه عروسکسازی کار کند
تو نیستی
و تقویم که نقشهی چند ماهِ آینده است
تنها
تَرَکِ دیوار را پوشانده
چه میشود گفت؟
به تو که یک نفری
و چند نفرِ دیگر را دوست داری
چه میشود گفت؟
به من که یک نفرم
اما به اندازهی آن چند نفر
تنهایم
آن چند نفر
که به تو میگویند: «دوستت دارم»
و نقشهی زیباییات را
روی زمین زدهاند
محسن بیدوازی