لایههای پنهان یک روسپی
یادداشتی بر فیلم «جوان و زیبا» به کارگردانی «فرانسوا اوزون»
علی ولیاللهی
مرز بین پورنوگرافی و اروتیسم مرز بسیار باریکی است و فیلمسازان زیادی در رعایت این مرز دچار خطا شدهاند و فیلمی که قرار بوده برای بررسی روانشناسانهی روابط جنسی ساخته شود، به ورطهی پورنوگرافی افتاده است. یکی از فیلمهایی که توانسته به خوبی این مرز را رعایت کند، فیلم «جوان و زیبا» به کارگردانی «فرانسوا اوزون» است. گزارهای که به آن اشاره شد، صرفا مربوط به همین مسئلهی رعایت توازن اروتیسم و پورنوگرافی است و ناظر بر باقی جنبههای فیلم نیست و باید در مورد آنها حرف زد.
فرانسوا اوزون کلا دغدغهاش مسائل جنسی و زنانگی است. این مسئله را میتوان با نگاهی گذرا به کارنامهی سینمایی او دریافت. فیلم «هشت زن» او یکی از نمونههای موفق پرداختن به این دغدغههاست. در جوان و زیبا هم ماجرا از همین قرار است. دختری هفده ساله که به سن بلوغ نرسیده (از لحاظ اجتماعی و قوانین) در تعطیلات خانوادگیاش در جنوب فرانسه با پسری آلمانی آشنا میشود و اولین بار رابطهی جنسی را تجربه میکند. تاثیری که این رابطه بر او میگذارد بسیار عجیب و غیر قابل پیشبینی است. عدم وجود احساسی خاص در چهره ایزابل شخصیت اصلی فیلم، در همان ابتدای فیلم نشان میدهد که یک جای کار میلنگد. ایزابل در طول زمان معاشقه خودش را خارج از خودش میبیند که مشغول تماشاست. این صحنه میتواند نشاندهنده این باشد که ایزابل خودش را از دست رفته میبیند و هیچ وقت آن آدم سابق نمیشود یا میتواند به معنای عدم حضور عاطفی و حسی او در رابطه باشد. آن کسی که الان دارد عمل رابطه ی جنسی را انجام میدهد صرفا یک بدن است. بدنی خالی از احساس که میتواند هر بدن دیگری باشد. همان طور که بدن مرد میتواند هر بدن دیگری باشد.
قول دوم در ادامهی فیلم قویتر خودش را نشان میدهد. تفکیک احساس از بدن، ایزابل را به جایی میرساند که تصمیم میگیرد شروع به خودفروشی کند. در خودفروشی ایزابل نشانه ای از نیاز مالی یا شکست عشقی به چشم نمیخورد. به نظر میرسد ایزابل یک جور عصیان بر علیه رابطهی جنسی کالاوار میکند. او مادرش را میبیند که علیرغم ارتباط جنسی با مردی دیگر هر شب کنار شوهرش میخوابد و مثلا به او عشق میورزد! او فلیکس را میبیند که بدون توجه به نیازهای طرف مقابلش صرفا دنبال لذت بردن خودش است. وقتی آن رابطهها صرفا برای لذت بردن یک طرفه است، چرا ایزابل از این راه پول درنیاورد؟ فلیکس چه فرقی میکند با آن مردِ متاهل توی ماشین؟ ناپدریاش چه فرقی میکند با دکتر روانشناس؟
در این بین اما روایتهای فرعی فیلم هم حائز اهمیت هستند. روایت برادر کوچکتر که بیشتر نقش یک شاهد را در فیلم ایفا میکند. شاهدی که البته کنشگر هم هست. در جاهایی از فیلم این تاثیرگذاری حضور برادر را میبینیم، مثل جایی که ناپدریاش وارد اتاقش میشود و میخواهد او را صدا کند برای ناهار و میبیند که پسربچه دارد خودارضایی میکند، یا جایی که ایزابل وارد اتاق خودش میشود و میبیند برادرش لخت روی تخت او خوابیده. این خرده روایات در کنار مشکلات همکلاسی ایزابل، یا مثلا اتفاقاتی که در آن پارتی شبانه رخ داد، همگی میخواهند به نحوی دامن بزنند بر آنچه که در فیلم به عنوان بحران جنسی بررسی میشود. حتی حضور دوست پسر جدید ایزابل هم ماجرا را حل نمیکند. رابطهی جنسی آن دو به شکلی طعنهآمیز با جملهای که برادر کوچکتر به دوست پسر خواهرش میگوید مورد تمسخر قرار می گیرد.
-نمیخوای دوش بگیری؟
نه فعلا. چطور؟
-چون بو میدی!
و بعدش هم که ایزابل تصمیم میگیرد این رابطه را هم تمام کند. چون دوست پسر جدیدش هم نتوانسته به او، به زنانگیاش، به احساسات ایزابل «توجه» کند. تنها کسی که توانسته بود از این لحاظ ایزابل را ارضا کند «ژرژ» بوده. همان پیرمردی که در هنگام رابطهی جنسی به خاطر مصرف داروی محرک سکته میکند و میمیرد. تنها کسی که باعث تحریک احساسات ایزابل میشود و او را به گریه میاندازد.
سبک هایپر رئالیستی اوزون در این فیلم به شدت خودنمایی میکند. خبری از هیچچیز عجیب و غریبی نیست. کارگردان نمیخواهد مخاطب را با غافلگیریهای فیلمنامهای به تله بیاندازد. دلش نمیخواهد کاری کند که سمپاتی میان کاراکتر اصلی و مخاطب به وجود بیاید. یک جور فاصلهگذاری همیشگی میان ایزابل و مخاطب وجود دارد. بازیهای به شدت ساده و روان، نماهای معمولی اما عمیق، حرکات دوربین نرم و زمان مناسب فیلم بدون اضافهگویی همگی جزو نکات مثبت «جوان و زیبا» به حساب میآید. موتیف حضور ایزابل در کنار پنجره یا شیشهای که تصویر او را منعکس میکند در جای جای فیلم بر دوگانه بودن احساسات ایزابل از خودش، از بدنش تاکید دارد. فیلمی که نامش هم قرار است ما را به «بدن» برساند. بیخود نیست که فیلم در سال 2013 نامزد دریافت جایزهی کن شده است. هرچند باید به این نکته هم اشاره کرد که سلیقهی جشنوارهی کن هم معمولا چیزهایی از همین قبیل است. کلا انگار پرداختن به مسائل جنسی از هر زاویهای برای داوران جشنوارهی کن «ارزش» به حساب میآید. حالا میخواهد دغدغههای «دگرباش» ها باشد یا «خودفروشی» یا حتی «تجاوز»!
شاید تنها نقدی که بتوان به اوزون به عنوان یکی از پایهگذاران «موج نوی جدید» فرانسه (چه ترکیب حشوآلودی) وارد کرد مسئلهی جهانی بودن روایت اوست. واقعیت امر این است که شاید یک ایرانی خیلی نتواند با فیلم اوزون ارتباط برقرار کند. فیلم اوزون به شدت فرانسوی است و بر پایهی یک سری پیشفرضهایی ساخته شده که برای خودش و جامعهی اطرافش جاافتاده و بدیهی است اما برای بقیهی مردم دنیا نه. مثلا اینکه مادری بفهمد دختر هفده سالهاش یک سال است روسپیگری میکند و تنها واکنشش گریه و تکرار این جمله باشد که «چرا؟ چرا این کارو کردی؟» برای مخاطبان سایر کشورها من جمله ایران به شدت عجیب به نظر میرسد.
این فیلم خیلی صحنه های بدی داشت و به نظرم فیلم بدون فیلنامه بود اصلا راضی کننده نبود
از کدوم سایت دان کردی میگی
اتفاقا واکنش مادرش از نظر من زیادی تند بود و درکش نکرد. فقط اون قسمتش که ناپدریش گفت: برام مهم نیست چون پدرت نیستم آخرت رک گویی. کلا زیادی اروتیک بود اما تحلیلتون کمک کرد بهتر درک کنم فیلم رو