“آبم”

سه ساعت است که سر را به میز می‌کوبم
چرا؟ نمی‌دانم
کجام؟ مهمانم
سه ساعت است که حالم بد است… نه! خوبم!
کجام؟
چراغ روی سرم روشن است از سرِ شب
کجام؟ توی مکعّب
سه ساعت است که قفل است مغز معیوبم
به این سفیدی بی‌حدّ میز
به این لباس تمیز
سه ساعت است که تکرار می‌کنم: آبم!
چرا؟ نمی… دان…
صدای موج می‌آید
سه ساعت است که من روی تکّه‌ای چوبم
معلّق و آویزان
تَرَم! چطور بخوابم؟!
معلّق و نگران
من از تکان همین پرده‌ها می‌آشوبم
کسی می‌آید و بر روی ضلع دیگرِ آب
کسی در آن‌ورِ میز
کسی سفیدتر از با لباس‌های تمیز
کسی که آمده تا…
که راه می‌رود آرام روی اعصابم
سه ساعت است که اینجام، منتظر
: خوبی؟
سه ساعت است که اینجام، منتظر
خوبم!

فاطمه اختصاری

5 نظرات در حال حاضر

  1. تَرَم! چطور بخوابم؟! عالی بود

  2. ومن هنوز با “دارندمیبرند مرا،آه فاطمه”اشک میریزم…

  3. «آبم» اسم شعره
    ممنون میشم اگر طوری بالای شعر بیاد که مشخص باشه اسم شعره نه سطر اول شعر
    با تشکر

  4. من از تکان همین پرده ها می آشوبم..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *