روا نبود، کماکان به آب و نان بزند
زمانهای که عذابش، به آسمان بزند…
دریدهای که چنین آش و لاشمان میکرد
به جا نبود، خودش لاف پهلوان بزند…
درخت کوچک من، از تبر حمایت کن
برادرانه اگر، ضربه را به جان بزند…
خدا نخواست که روزی به کاممان بشود
اراده کرد، در این قصه هشتخوان بزند…
به کوه تیشه نزن چون که قادر متعال
صلاح دید که تولید خسروان بزند…
عجیب نیست که این عرصه خوش نخواهد شد
مقدر است که شاعر به کاهدان بزند
شایان صالحی
خیلی خوب بود
درخت کوچک من، از تبر حمایت کن
برادرانه اگر، ضربه را به جان بزند…
خوب بود
به امید موفقیت های بیشتر