قبلی سی و دو سال، پُر از درده
بعدی سی و سه سال، پُر از غصّه
آرزو کن… و فوت کن خودتو
توی اعصاب من، پر از قرصه!
دکترم پول زور میگیره
از بلاهای اومده به سرم
مادرم در تلاشِ گم نشدن
در تکاپوی زندگی، پدرم
حرف آزادگی و آزادی
مثل زندان برام سنگینه
نون و غم، با پیاز گریه شدن
سفرهی ما همیشه رنگینه
رو لبم خنده ظاهرش تلخه
توو دلم شادی داره میمیره
سرم از شاعری فسیل شده
داره حالات نفت میگیره
نفت!!
بوی نبودنو میده
بوی روزای نحس و دربهدرم
یه جرقّه نیاز داره فقط
که بره گُر بگیره توی سرم
نفت!!
آتیش میزنه فکرو
نفت!!
خودسوزیِ مدام شده
نفت!!
یه ذهن بیسرانجامه
نفت!!
یک شاعر تمام شده…
■
– «نفت!!
داره موهامو میخوره از توو
توی موهام برف میبینم
حرفمو گوش میکنی دکتر؟!
من تو رو مثل «حرف» میبینم»
: «زندگی یک دوباندهی محضه
باید از راهِ رفته برگردی
باید از…
– «درد میکشم دکتر
مزمن یک مریض سردردی
جادهام پیچ میخورد دکتر
روی پسماندههای ابروهاش
مثل ویروس خستهای هستم
توی کِشت فسیلیِ موهاش»
■
حرفمو گوش کن دِ لامذهب!
چند ساله که با تو درگیرم
توی اعصاب من پر از قرصه!!
دارم از حجم قرص میمیرم
■
– «قرصهایت ولی مسکّن نیست
قرص توی گلوم میگیرد
زنده ماندن بهای سنگینیست
زندگی ذرّه ذرّه میمیرد
تو بگو! پس کجا؟ کجا دکتر؟!
اگر این درد خانهی من نیست
دِ بگو لعنتی! که دلگرمی
در دل سردخانهی من نیست»
■
نفت!!
یک نوع مرده از درده
نفت!!
یک نوعِ خستگیهامه
نفت!!
یک قلب سرد و بیروحه
نفت!!
یک زنده- مردهی خامه!
■
[مردهها، زندههای در حرکت
زندهها، مردههای در طغیان]
– «من سرم درد میکنه! ول کن!
بسّه دیگه! پاشو بریم مامان!
این مث احمقا خودش اینجا
دل به دیوونگی من بسته
میبینی که؟! همیشه میخنده
پولشو بش بده بریم! بسّه!»
■
مثل سنگ صبور راحت باش
تو فقط غصّههامو میفهمی
نفت اصلی رو شونههای توئه
تو فقط گریههامو میفهمی
■
درو پشتِ سرِ خودم بستم
گریههای تو بود توی اتاق
نسخه پیچید سمت زندگیام
مشت میشد کسی درون چراغ
سر من بوی قرمه سبزی داشت
مثل حس بلوغ پشت لبم
مثل بستن به فحش ناموسی
به خدایی که [بوووووووق] پشت لبم
لب تو مثل خال چسبیده
به خیالات تخت یک نفره
خستهام
خسته از منی که فقط
دوست داره منو عقب ببره
■
باید استخـ/حراج!! میکردم
دکل زندگی من «قرصه»
نفت!!
یک شعر درهم و گیجه
نفت!!
حال تو رو نمیپرسه!
■
زندگی یک مسیر یک طرفه
با علامات «مرگ نزدیک است»
زندگی…
– «خسته شد، نگه دارید!»
نفت!!
یک زندگیِ تاریک است
به سیم آخر که زدی
کبریت بزن و…
خلاص!
امیر سنجری
قافیه ی غلط “غصه” و “قرصه ” در همون ابتدای کار مانع لذت 100% از کار خوبتون شد . امیدوارم اصلاحش کنید .