از من نترس، من که پر از بوسه‌م

که مثل چشم‌های تو مأیوسم

من که حقیقت ِ شب ِ بیرونم
آغوشی از عفونت و از خونم

که بوی مرگ توی رگت هستم
مثل تو از زمین و زمان خسته‌م

از من نترس و جرأت هق‌هق باش
یک‌دفعه بی‌ملاحظه عاشق باش

بی‌رنج و بغض و میل و غم و خنده
یک‌دفعه بی‌گذشته و آینده

حل کن مرا و حل شو در آغوشم
تا شکل دیگری بفراموشم

از ذهنت عشقبازی آدم را
ردّ ِعمیق ِ خاطره‌هایم را

شلّاق‌های ِ روی ِ کبودی را
هرچیز و هرکسی که نبودی را

هر زخم ِ چرک کرده در اندوهت
هر لحظه در دوتا شدن ِ روحت

هر وحشتی که داری و می‌دانم
در من بریز، من شب ِ پایانم

من قرص ِ کوچک ِ ته ِ خط هستم
یک حرکت ِ بدون غلط هستم

یک لحظه ایستادن ِ کوتاهم
که هیچ‌چیز از تو نمی‌خواهم

من آخرین دریچه‌ی نزدیکم
از من نترس نیمه‌ی تاریکم!

از من نترس و حل بشو در غم‌هام
با من بیا به عمق جهنم‌هام

با من بیا به وحشت من خو کن
یک‌بار عاشقانه به شب رو کن

یک‌دفعه بی‌ملاحظه با من باش
از من نترس و جرأت ِ مردن باش

الهام میزبان

5 نظرات در حال حاضر

  1. تاثیرگذار و زیبا!???

  2. عالی بود خانم میزبان✌???

  3. درود بانو من شاگرد ارش کیوانی شاگردتون هستم و بهتون دس مریزاد میگم چون استاد کیوانی رو جوری تربیت کردید مثل کوه قوی و مثل برگ های گل لطیف و پر از احساس. تضاد مرد بودن عاطفه
    پاینده بمانید

  4. درود برتمام زنان قدرتمند و روشن فکری چون شما

  5. عالی بود خانم میزبان. دوست خوب دوران دانشجویی دانشگاه مشهد.یاد اون دوران بخیر.هرجا هستین شاد و موفق باشین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *