امسال سال چی؟ عددش چند بوده است؟
امسال حال ما چقَدَر گند بوده است؟
بیمار بودهایم؟ سِرُمها چه بودهاند؟
امسال دست ما چقدر بند بوده است؟
با ما چه کردهاند خبرهای بدتر از…؟
یارانهمان چقدْر هدفمند بوده است؟
امسال چند وعدهی تکرار میدهند؟
امسال چند نامه به دلدار میدهند؟
گردن کلفتها چقَدَر چاق میشوند؟
عیدی چقدر کار به بیکار میدهند؟
تاریخ تلخ را چه کسی باز میخورد؟
امسال چقدر حکم به اجبار میدهند؟
امسال وضع ما به چه شکل است؟ رو به راه؟
یا پرت کردهاند همه را درون چاه؟
هر روز وعدههای کلفتست با دروغ؟
یا کاملا ردیف شده است دستگاه؟
بازنده یا برنده؟ چه خواهد شد این مسیر؟
دل را دوباره برده تماشای وعدهگاه؟
امسال نانمان چقَدَر آجرست باز؟
این قلب لعنتی چقدَر دلخور است باز؟
شب را به صبح با چه خیالی رساندهایم؟
باران ظلم بر سر ما شرشر است باز؟
از صبح درد تازهی ما چیست جان من؟
امسال از قضا چه کسی قلدر است باز؟
دلخوش به چی؟ به ماهی مرده و تنگ آب؟
دلخوش به چی؟ به سفرهی زیبای این جناب؟
یا بحثهای داغ شب عید دیدنی؟
آجیلهای خستهی مایوس توی خواب؟
این عید و کل شادی و تفریح در شمال؟
تقویم سال خوردهی امسال… کنج قاب؟
ابوالفضل نورمحمدی
از مجموعهی «گزارشی برفکی پشت شیشهی بارانی»