در ستون فرشتههای کاغذی این هفته، با یک مجموعهداستان از ادبیات معاصر ایران و یک رمان اپیزودیک از ادبیات آمریکای لاتین در کنار شما هستیم:
● مینا خازنی مجموعهداستان «باغ ملی» از «کورش اسدی» را معرفی کرده است؛
و
● اعظم اسدی یادداشتی روی رمان «در جستجوی فِرِدی» از «آریل دورفمن» نوشته است.
همچنین پیشازاین، رمان «بیوهها» از دورفمن در همین ستون معرفی شده است.
مجموعهداستان «باغ ملی» نوشتهی «کورش اسدی» است که چاپ اول آن در سال ۱۳۸۲ توسط نشر سالی و چاپ دوم آن در سال ۱۳۹۶ توسط نشر نیماژ منتشر شده است.
این کتاب در سال ۱۳۸۳ در چهارمین دورهی جایزهی ادبی هوشنگ گلشیری، برندهی بهترین مجموعهداستان شد.
«باغ ملی» شامل هشت داستان کوتاه شامل «سانشاین»، «باغ مهتاب»، «باغ من»، «باغ سوخته»، «باغ ملی»، «ایستگاه فانوس»، «جفت»، و «کوچهی بابل» است.
مضمون اصلی داستانهای «باغ ملی»، شکستها و سرخوردگیهایی است که حاصل شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر دههی هفتاد شمسی ایران بوده است.
در این داستانها از شخصیتپردازیهای معمول و پلات داستانی مشخص خبری نیست؛ نویسنده شخصیتها و مکانهایی را خلق کرده که اغلب نام و حتی چهرهای مشخص و قابل تجسم ندارند و داستانها، خط روایی واضح و مشخصی را دنبال نمیکنند.
گفتنیست که فضاسازی منحصربهفرد داستانها عموماً نشان از دغدغهمند بودن اسدی دارد. او مفهوم تنهایی و فروپاشی انسان معاصر را در فضایی وهمآلود و جایی میان واقعیت و خیال به تصویر میکشد و در انعکاس احساس خفقان و سرخوردگی بسیار موفق عمل کرده است.
ویژگی این مجموعه در رابطهی بینامتنیتی است که میان داستانهای آن مشهود است و درست مثل نخی نامرئی داستانهای ظاهراً غیرمرتبط را بههم وصل کرده است، طوری که کشف و رمزگشایی مفاهیم، نمادها و نشانهها بدون خواندن تمام داستانها میسر نمیشود. اسدی برای ایجاد چنین فرمی از موتیفها بهره گرفته است؛ عناصری تکرارشونده که در نهایت سبب یکپارچگی داستانهای این مجموعه و نزدیک شدن مخاطب به فضاها و شخصیتهای خلقشده توسط نویسنده شده است.
در اکثر داستانهای کتاب «باغ ملی» جریان سیال ذهن کاملاً مشهود است و داستانها با ابهامی همراه هستند که نویسنده در آن تعمد داشته؛ او با هوشمندی، در میان این فضای مهآلود نمادها و نشانههایی را قرار داده و کشف را تماماً بر عهدهی مخاطب گذاشته است که البته به نظرم برای مخاطب غیرحرفهای، این مسئله مقدار زیادی کلافهکننده بهنظر میرسد.
نکتهی دیگری که به نظرم نباید ناگفته بماند، توانایی مثالزدنی او در تجسم عینی چیزهای ندیدنی است. او بوها، صداها و هرچیز دیدهنشدنیای را طوری توصیف میکند که شما آن را حس میکنید؛ بوی برگهای بارانخورده، صدای افتادنِ پیراهن از تن، خشخش کاغذ و برگ خشک و…
من شخصاً بعضی داستانهای این کتاب مثل داستان «سانشاین»، «باغ مهتاب» و «باغ ملی» را بیشتر دوست داشتم و در کل هم خواندنش را توصیه میکنم.
● مینا خازنی ●
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
در جستجوی فِرِدی عنوان کتابی است از آریل دورفمن نویسندهی شیلیایی که با ترجمهی عبدالله کوثری توسط لوح فکر منتشر شده است.
با کتاب خودزندگینامهای مواجه هستیم. عبدالله کوثری، مترجم کتاب، در مقدمه شرح مختصری از کودتای ۱۹۷۳ شیلی و ریاست جمهوری پینوشه و دو اثری که آریل دورفمن پیرو این کودتا منتشر کرده است، مینویسد: «او بیم آن دارد که مردم شیلی مثل خیلی مردم دیگر این رویداد هولناک را فراموش کنند، زیرا میداند ملتی که به فراموشی خو کرده، باید هر لحظه منتظر تکرار فاجعه باشد. از این روست که او بارها دربارهی این کودتا و عاملان آن، این گفتهی هوشمندانه را تکرار کرده است؛ میبخشیم اما فراموش نمیکنیم.»
کتاب شامل پنج فصل است. فصل اول روایتی خودزندگینامهای از سفر آریل دورفمن و همسرش به مناطق شمالی شیلی است، برای پیدا کردن استخوانهای فِرِدی یکی از بهترین دوستانش. اقامت آریل و همسرش در هتلی است که زمانی زندان و محل نگهداری فردی بوده است و فردی در آنجا به همراه چند صد نفر اعدام میشوند. این فصل که فرم داستانی دارد، بدون پایانبندی رها میشود. احتمالاً نویسنده با رها کردن داستان، اشاره به قشری از جامعهی مورد نظرش دارد که مسئولیتی فراتر از شهروندی میتوانستند داشته باشند. از آنجا که ایدهی روایت جذاب بود، دوست داشتم جزئیات این سفر تلخ را از زبان نویسندهی بزرگی مثل آریل دورفمن با دقت بخوانم. این فصل از کتاب بارها من را یاد کتاب «بیوهها» از همین نویسنده انداخت.
از ویژگیهای جذاب فصل «در جستجوی فردی» میتوان به خردهروایتهایی که در خدمت شخصیتسازی استفاده شده است، اشاره کرد.
در فصلهای بعدی، نویسنده به دوازده سالگیاش بر میگردد، زمانی که همراه خانواده از آمریکا به شیلی مهاجرت کردهاند. او انقلاب شیلی را میبیند و در خصوص رفتار جناحهای مختلف میاندیشد و در نهایت به نقش ادبیات میرسد.
اگر دنبال رمانی هستید که تخیل نویسنده رکن اصلی آن باشد و یا انتظار دارید این کتاب نیز همانند آثار دیگر نویسنده، همراه با بازیهای فرمی باشد، خواندن کتاب را پیشنهاد نمیکنم؛ چون دقیقاً زمانی که با شخصیتها ارتباط گرفتهاید، نویسنده مخاطبش را از قید کلمات کتاب رها میکند و به فکر فرو میبرد.
خواندن کتاب را پیشنهاد میکنم چون میتوانید با آن همزادپنداری کنید و بیندیشید.
تاکنون از آریل دورفمن کتابهای «اعتماد» با ترجمهی عبدالله کوثری، «بیوهها» با ترجمه بهمن دارالشفایی و نمایشنامهی «مرگ و دختر جوان» ترجمهی حشمتالله کامرانی را خواندهام. بهطور کلی دورفمن نگاه انتقادی دارد. در کتاب «اعتماد» ساختار جامعه و روابط اجتماعی را نقد میکند و دو کتاب آخر نیز نقدی است بر جامعهی دیکتاتوری شیلی.
خواندن آثار دورفمن را پیشنهاد میکنم.
● اعظم اسعدی ●