در سینماسایه‌های این هفته در کنار شما هستیم با دو فیلم از سینمای دانمارک و رومانی:

● محبوبه عموشاهی فیلم «تا ابد عاشقت هستم» از «سوزان بیر» را معرفی کرده است؛
و
● عاطفه اسدی به معرفی فیلم «عروسی بی سروصدا» از «هوراچیو مالائله» پرداخته است.

فیلم «تا ابد عاشقت هستم»/ Elsker dig for evigt که نام انگلیسی آن نیز Open heart است را اخیراً دیده‌ام که توسط «سوزان بیر» کارگردانی شده و محصول سال ۲۰۰۲ است.

فیلم روایت زن و مرد جوانی است که عاشق یکدیگرند و در همان سکانس ابتدایی فیلم متوجه می‌شویم که قصد ازدواج دارند. اما اتفاقات پیش‌بینی‌نشده‌ای در فیلم می‌افتند که باعث می‌شود داستان طور دیگری رقم بخورد.

فیلمنامه که نوشته‌ی «آناس توماس ینسن» است در ژانر درام روایت می‌شود و ما را از نظر احساسی بسیار با خودش همراه می‌کند و اشکمان را درمی‌آورد. فیلم داستانی خطی و سرراست دارد. اما بیشتر از اینکه قصه در محوریت قرار گیرد، این شخصیت‌ها هستند که در مرکزیت فیلم قرار می‌گیرند.

محوریت فیلم عشق است و در میان آن به واکنش‌های متفاوت شخصیت‌ها در موقعیت‌های مختلف می‌پردازد، بدون اینکه قضاوتی درباره‌ی آنها بکند. درواقع فیلم با بازی خوب شخصیت‌ها به‌ویژه‌ «مدس نیکلسن» در نقش «نیلس» و «سونیا قیکتر» در نقش «سسیلیه»، پیچیدگی‌های احساسات درونی انسان‌ها و روابط میان آنها را به تصویر می‌کشد.

فیلم در سبک سینمای «دوگما ۹۵» ساخته شده که اولین بار توسط «لارس فون تریه» و «توماس وینتربرگ» در سال ۱۹۹۵ پایه‌گذاری شد و در آن استفاده از هر نوع ابزار مصنوعی برای ساخت فیلم مثل جلوه‌های ویژه یا نورهای مصنوعی ممنوع است‌. به همین دلیل در فیلم موسیقی متنی وجود ندارد. همچنین تصویرها در جاهایی سیاه‌وسفید می‌شوند و به این جهت که با دوربین روی دست فیلمبرداری شده‌اند، فیلم شیوه‌ای مستندگونه و کاملاً رئال پیدا می‌کند. شاید انتخاب این سبک برای فیلم برای هرچه بیشتر نزدیک شدن به احساسات درونی شخصیت‌ها باشد؛ به‌گونه‌ای که حس کنیم شخصیت‌هایی واقعی با احساساتی واقعی در کنار ما باشند. فیلم را برای تماشا پیشنهاد می‌کنم.

● محبوبه عموشاهی ●

◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️

دهه‌ی پنجاه میلادی است. در روستایی کوچک واقع در رومانی، یک مراسم عروسی قرار است برگزار بشود. همان موقع خبر مرگ استالین می‌رسد و نظامی‌ها اعلام عزای عمومی می‌کنند. خانواده، تصمیم می‌گیرند جشن عروسی را در سکوت مطلق برگزار کنند.

این سوژه جذاب است. همزمان که می‌تواند با الهام از واقعیت باشد، سوژه‌ی داستانی خوبی هم هست و خیلی مهم است که در پرداخت چطور مورد استفاده قرار بگیرد. به نظرم کارگردان، آقای «هوراچیو مالائله» توانسته در Silent wedding با کشیدن پوششی از جنس طنز سیاه و اغراق، این ماجرا را نسبتاً خوب به تصویر بکشد. از لحاظ حس و حال به نظر من فیلم به‌ویژه به underground ساخته‌ی امیر کاستاریکا شباهت دارد و احتمالاً این شباهت تعمدی است.

اما فیلم یک مشکل بزرگ دارد. داستان فیلم، داستانی است دارای چند مرکزیت که اصلاً مکمل هم نیستند. برای مثال، اگر اینطور فرض کنیم که فیلم به‌شیوه‌ی فریم‌استوری و داستان در داستان روایت می‌شود، ماجرا به این شرح است:
• آمدن یک گروه سازنده‌ی فیلم‌ از اتفاقات فراطبیعی به روستایی متروکه
• فلاش‌بک به گذشته‌ی آن روستا
• ماجرای دختربچه‌ی کشته‌شده در جنگل
• عروسی ساکت
• بازگشت به زمان حال

در حالی که نه به ماجرای گروه فیلمساز و نه دختربچه که انگیزه‌ی اصلی آن‌ها از سفر است، توجه لازم نمی‌شود و نصفه‌کاره رها می‌شوند. من فکر می‌کنم اگر کلیت فیلم مربوط می‌شد به مراسم عروسی، جذابیت بیشتری داشت و از چندپارگی داستانی‌اش هم کم می‌شد.
برای یک بار تماشا پیشنهادش می‌کنم.

● عاطفه اسدی ●

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *