کجا فرار کنم؟ میروم به هرجایی
دوباره برمیگردم به غار تنهایی
به قلب لعنتیِ غیر قابل درکم؟
به این امید قدیمی که میکند ترکم؟
کجا فرار کنم؟ سمت نور یا بنبست؟
کجا فرار کنم؟ واقعا جوابی هست؟
شبیه پنجرهای توی قلب یک دیوار
و میشود که نجاتم دهد فقط آوار
کجا فرار کنم؟ در خودم؟ به خاطرهها؟
که حملهور شده رگبار سمت پنجرهها؟
کجا فرار کنم؟ به فرودگاه امام؟
کجا فرار کنم لعنتی؟ چرا اینجام؟
بگو کجا بِروَم بعد سالها مردن؟
که سوز جادهی فرعیست انتهای من
کجا فرار کنم سمت ایستگاهِ ایست؟
کجا فرار کنم؟ سالهاست راهی نیست
کجا فرار کنم؟ آینه پر از سنگ است
و من چقدر برای خودم دلم تنگ است
شبیه همهمهای که نمیرسد به صدا
کجا فرار کنم؟ که شکسته قوزک پا
کشوی پر شدهای از بلیط باطل رفت
در انتظار سفر با بلیط ساعت هفت
نه میشود بروی و نه میشود برگشت
صدای پاندولِ بیرحم روی ساعت هشت
دوباره برمیگردم به غار متروکه
در انتها به زمین میخورد فقط پوکه
عباس اصغرپور
واقعا جوابی هست؟
شنیدم این سایت رو علیه سانسور شعر و انتشار اشعار سانسور شده ی فاخر زدید?
پس چرا من یه انتقاد ساده کردم زیر یکی از اشعار پاک کردید؟؟؟?
این اسمش سانسور نیست؟؟!!
ملاک انتشار شعر در تمام ایران و این سایت
1.رابطه استاد شاگردی 2.رابطه سیاسی مذهبی 3.از اون رابطه ها??
شما دارید اتهام بی دلیل میزنید. ممکنه به دلیل کثرت آثار ارسالی، بعضی از آثار هنوز بررسی نشده باشند اما این که اثری در این سایت به دلایل غیرهنری منتشر نشده باشه صرفا یک ادعای بی اساس هست