آخر‌ هفته چی ببینیم؟ (۷۳)

در سینماسایه‌های این هفته، با معرفی دو فیلم از دارن آرونوفسکی با شما همراه هستیم:

• مرثیه‌ای بر یک رؤیا و بررسی داروشناختی آن/ علی قربانی

• پی، یک فیلم سیاه و سفید/ محبوبه عموشاهی

 

بررسی داروشناختی فیلم Requiem for a Dream به کارگردانی دارن آرونوفسکی

فیلم مرثیه‌ای بر یک رویا اثری است با تدوینی تکه‌تکه، فرم بصری جذاب، و تصویری بی‌رحمانه از سقوط انسان در چاه اعتیاد، رؤیاپردازی و فروپاشی روانی. فیلم مسیر چهار شخصیت را دنبال می‌کند—مادری وسواس‌گونه با رؤیای تلویزیونی شدن، پسری وابسته به مواد، معشوقه‌اش، و دوستش—که هرکدام به شکلی جداگانه اما هم‌راستا، از واقعیت جدا می‌شوند.

فیلم با استفاده از تکنیک‌های بصری اغراق‌شده، موسیقی سنگین کلینت منسل، و کلوزآپ‌های پی‌در‌پی، تلاشی مداوم دارد تا حس اضطراب، اجبار و زوال را منتقل کند. اما همین انتخاب‌های فرمی، در نهایت بیش از آنکه شخصیت‌ها را عمیق‌تر کند، به نوعی زیاده‌روی تصویری و خستگی بصری می‌انجامد.

فیلم در بخش‌هایی دچار کندی و تکرار ملال‌آور می‌شود. با اینکه قصد دارد تأثیر روانی اعتیاد را نشان دهد، اما گاهی در نمایش مداوم رنج و تباهی، خودش را تکرار می‌کند و از پیش‌برد روایت بازمی‌ماند. شخصیت‌ها کم‌کم بیشتر شبیه ابزارهایی برای نمایش فلاکت می‌شوند تا انسان‌هایی با پیچیدگی و بُعد روانی واقعی.

مرثیه‌ای بریک رویا اثری‌ست که بی‌تعارف تلخ و گزنده است، اما از نظر روایی و دراماتیک، عمق چندانی ندارد. یک تجربه‌ی دیداری سنگین درباره‌ی فروپاشی شخصیت ها در دام اعتیاد است که ارزش یک‌بار دیدن را دارد، ولی در نهایت، ممکن است حوصله‌ی مخاطبی که بیشتر دنبال روایت و عناصر داستانی است را سر برده و او را ناامید سازد.

در ادامه به بررسی داروشناختی این فیلم خواهم پرداخت.

فیلم با نمایش وابستگی چهار شخصیت به انواع مواد سایکواکتیو، از هروئین و آمفتامین گرفته تا سایر داروها، تلاش می‌کند تجربه‌ی اعتیاد، تحمل دارویی و زوال روانی را به‌تصویر بکشد. مصرف هروئین در سه شخصیت اصلی با نشانه‌هایی مانند سرخوشی، کاهش اضطراب، بی‌تفاوتی، و در نهایت عوارض جسمی شدید مانند نکروز اندام و قطع عضو همراه است—اثراتی که با فارماکولوژی این ماده کاملاً سازگارند.

شخصیت مادر (سارا)، تحت درمان دارویی با محرک‌های شبه‌آمفتامین قرار دارد؛ داروهایی که با کاهش اشتها، بی‌خوابی، توهم، و نهایتاً روان‌پریشی ظاهر می‌شوند. اختلالات شناختی، توهم‌های بصری و شنیداری، و فروپاشی تدریجی روان، به‌ویژه در این خط روایی، با واقعیت های بالینی سوءمصرف محرک‌ها تطابق دارند.

چرخه‌ی اجبار به مصرف مجدد، فروپاشی روابط انسانی، و جنون تدریجی، همگی در روایت فیلم با دقت و انسجام بالینی ترسیم شده‌اند. از منظر داروشناختی، فیلم توانسته بسیاری از اثرات فیزیولوژیکی و روانی مواد را بدون اغراق‌های رایج نمایش دهد.

با این حال، مانند بسیاری از آثار سینمایی، برخی جزئیات با اغراق یا تلخیص همراه‌اند: از جمله سرعت فروپاشی روانی در مصرف محرک‌ها، یا غیاب نسبی فازهای ابتدایی سرخوشی در مصرف هروئین. با این وجود، این انتخاب‌ها در خدمت لحن هشداردهنده‌ی فیلم عمل می‌کنند.

در مجموع، مرثیه‌ای بر یک رویا یکی از مهم‌ترین فیلم‌هایی‌ست که نه‌تنها مسیر روان‌داروشناختی اعتیاد، بلکه فرایند تدریجی انحطاط شخصیت را با بی‌رحمی تصویر می‌کند.

•علی قربانی•

 

 

فیلم «پی»/ Pi به کارگردانی «دارن آرونوفسکی» و محصول سال ۱۹۹۸ است.

فیلم روایت ریاضیدانی به نام «مکسیمیلیان کوهن» و با بازی «سین گیلوت» است که دنبال کدی برای رمزگشایی از الگوی کلی جهان می‌گردد. مکس در زندگی شخصی خود هیچ دوستی ندارد و تنها کسی که با او حرف می‌زند ریاضیدان دیگری به نام «سل» و با بازی «مارک مارگولیس» است که بیشتر دیالوگ‌های آنها درحین بازی کردن می‌گذرد.

فیلم دارای لایه‌های روانشناختی و فلسفی عمیقی است و به بررسی درونی شخصیت مکس و افکاری که از مغز او می‌گذرد، می‌پردازد. فیلمنامه که نوشته‌ی دارن آرونوفسکی، سین گیلوت و «اریک واتسون» است فضایی سوررئال دارد و افکار و تصورات مکس را هنرمندانه به تصویر می‌کشد.

فیلم سیاه‌وسفید است و فضای درونی فیلم در خدمت تفکرات شخصیت اصلی فیلم است. فیلم می‌شود گفت که زیاد حول قصه‌ی مشخصی نمی‌گردد و بیشتر براساس شخصیت اصلی آن یعنی مکس پایه‌گذاری شده است. مکس نسبت به دنیای اطراف و آدم‌های دوروبر خود دیدی پارانوئیدی دارد و فکر می‌کند ریاضی زبان و الگوی اصلی جهان و طبیعت را تشکیل داده و در هر کجا از دنیا و درون هر چیزی الگویی ریاضیاتی وجود دارد. درواقع فیلم نبوغ و هوش زیاد شخصیت اصلی را که تمام زندگی خود را وقف تفکرات خود کرده و به‌نوعی ذره‌ذره در آنها حل می‌شود را به تصویر می‌کشد.

یکی از ویژگی‌های مهم فیلم تصویرها و فضاسازی‌های قوی آن است که به‌خوبی در خدمت شخصیت‌پردازی‌ها قرار گرفته‌اند.‌ همچنین بازی خوب سین گیلوت نیز ما را به عمق لایه‌های درونی مغز مکس و رنج‌هایش می‌برد. موسیقی نیز که ساخته‌ی «کلینت منسل» است به کمک این فضای تاریک و رازآلود فیلم می‌آید و هماهنگی کاملی با فضاسازی‌ها پیدا می‌کند. فیلم را برای تماشا پیشنهاد می‌کنم.‌

•محبوبه عموشاهی•

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *