در فرشتههای کاغذی این هفته میخوانیم:
● معرفی دو کتاب از ساموئل بکت، نویسنده و نمایشنامهنویس ایرلندی/ محبوبه عموشاهی
ساموئل بکت، نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس مطرح ایرلندی و برندهی نوبل ادبیات در سال ۱۹۶۹ است؛ جایزهای که به دلیل آثاری که «در جستجوی فقر معنوی انسان امروز، فراروی و عروج او» نوشته شده بودند، به او تعلق گرفت. شاید برای مخاطب ایرانی، نام بکت بیشتر با نمایشنامهی مطرح «در انتظار گودو» گره خورده باشد. در اینجا، معرفی کوتاهی خواهم داشت از دو کتاب خواندنی او. لازم به ذکر است هر دوی این کتابها توسط «سهیل سمی» به فارسی برگردانده شدهاند و «نشر ثالث» آنها را منتشر کرده است:
۱. مالوی، منتشرشده در سال ۱۹۵۱
این کتاب شامل دو بخش است. در بخش اول، راوی شخصیتی به نام «مالوی» است که در همان ابتدای کتاب متوجه میشویم در اتاق مادرش نشسته و مشغول نوشتن است. بخش دوم کتاب اختصاص دارد به کارآگاهی خصوصی به نام «ژاک موران» که برای مأموریتی که رئیسش به او داده با پسر خود عازم سفر میشود.
در بخش اول کتاب ما با شخصیت مالوی آشنا میشویم اما این آشنایی با شیوهی مخصوص بکت و در سبکی ضدداستانی صورت میگیرد. مالوی در همان ابتدای کتاب در ذهن خود فلاشبک میزند و ما را با سفر خود به قصد دیدار مادرش همراه میکند. ما از طریق جریان سیال ذهن مالوی به شخصیتها و موقعیتهایی عجیب آشنا میشویم که او در طول سفر خود به آنها برمیخورد.
بخش اول کتاب از زبان راوی غيرقابل اعتمادی روایت میشود که همهچیز را دائماً فراموش میکند، حتی نام خود را. میتوان گفت که این بخش از مجموعهای از کلاف سردرگم افکار پراکندهی راوی در موقعیتهای مختلف تشکیل شده است که هر لحظه دربارهی موضوعی متفاوت صحبت میکند.
بخش دوم کتاب شاید ساختار به مراتب داستانیتر و کلاسیکتری در مقایسه با بخش اول کتاب داشته باشد. در این بخش راوی تغییر میکند و به ژاک موران تبدیل میشود. در ابتدای این بخش موران شخصیتی منظم و قانونمند و سختگیر نشان داده میشود اما هرچه در کتاب جلو میرویم ابعاد شخصیتی و افکار او تغییر میکند. این تغییر با تغییر ساختار بخش دوم کتاب نیز همراه میشود و انگار مثل فیلمی که روی دور عقب قرار گرفته باشد ما نیز در کتاب به عقب میرویم.
۲. نامناپذیر، منتشرشده در سال ۱۹۵۳
کتاب دربارهی شخصیتی است که در جاهای مختلف خود را با نامهای مختلفی مثل «ماهود» یا «وُرم» به ما معرفی میکند؛ شخصیتی که نه دست و نه پا دارد و در شیشهای کوچک زندگی میکند.
کتاب آخرین قسمت از سهگانهی بکت و ادامهای بر کتابهای «مالوی» و «مالون میمیرد» است. کتاب از مونولوگهای طولانی و پیوستهی شخصیتی تشکیل شده است که تمام ویژگیها و حتی نام او نیز در هالهای از ابهام قرار دارد. در این کتابِ بکت نیز اثری از روایت و شخصیتهایی با ویژگیهای مشخص نیست و فرمی کاملاً ضدداستانی دارد. حتی زمان یا مکانی نیز در کتاب وجود ندارد.
در اینجا نیز مانند کتاب مالوی، راوی غیرقابل اعتمادی وجود دارد که ما را با مونولوگهای خود همراه میکند. البته که در مالوی، بهویژه در بخش دوم آن، روایت پررنگتری وجود دارد و شخصیتها و ویژگیهای دیگر کتاب ظاهری داستانیتر دارند؛ ساختاری که در قسمت بعدیِ سهگانه، یعنی مالون میمیرد، کمرنگتر نیز میشود. اما در کتاب نامناپذیر نیز مانند دو کتاب دیگر، راوی در سرتاسر کتاب بهدنبال خود و هویت خود میگردد. خود را در همهچیزِ جهان جستجو میکند و در هر فرم و ساختاری قرار میدهد و درعینحال از هر ساختاری گریزان است.
کتاب لایههای فلسفی عمیقی دارد و راوی در طول مونولوگهای خود ما را به عمیقترین لایههای فکری خود میبرد و اگرچه در جاهایی شاید باید چند بار خواند تا به عمق آنها پی برد. بکت همچنین در میان مونولوگهای راوی از نمادهای مختلفی استفاده میکند تا مسائلی مثل مرگ یا زندگی یا گشتن بهدنبال خود را در تمام طول زندگی به تصویر بکشد.
مطالعهی هر دو کتاب را به شما پیشنهاد میکنم!