اشکال و ماهیتها
نه فقط اشکال
که ماهیتهای گوناگونی دارد زندگی
نه فقط یکی
که چند زندگی داریم
هر یک از ما
ماه یکی
بر خورشید دیگری میافتد
خورشید یکی
ستارهها و ماه دیگری را
روشن میکند
شیرهای یکی
روباههای دیگری را میدرد
نهنگهای یکی
ماهیهای کوچک دیگری را
یکجا میبلعد
درختهای یکی
بر درختهای دیگری
سایه میاندازد
و همزمان که
همه به هم تکیه دادهاند
شیرهی برخی سرازیر میشود
ولی توفان که از راه برسد
همه با ریشههای خود
دودستی زمین را میچسبند
غافل که
تن درختهای دیگری
در جنگلی دیگر
خانهی مردمان دیگریست و
همزمان سیلابهای یکی
خانههای دیگری را ویران میکند…
زندگیها در تقابلی شانه به شانه
همدیگر را فسخ میکنند
یا گاهی دست در دست هم
طرحی رنگارنگ میکشند
بر کوههای مینیاتوری
که پای آن دو عاشق اثیری
زیر درختهای قصری اثیری
بادهی اثیری در جامشان میریزند
در کودکی
خامتر از آنیم که
به التزام یکی گردن بگذاریم
در میانسالی
حیران زندگیهای بیشمار
رو به یکی قیقاچ میرویم
ولی هیچکدام را زندگی نمیکنیم
در پیری
همه را میپذیریم
بی که هیچکدام را زیسته باشیم
و روز مرگ
فقط ماییم که میمیریم و
تمامِ آن زندگیها
یکصدا به ما میخندند!
علی عبداللهی