سکس سرکوب‌شده! ای تن منکوب‌شده!
من فرو ریختم از دامنتان بر سرتان
اشک آوار شد از زخمی جان بر سرتان
شرح وارونگی ماست: هوا خوب شده!

نهی کردید مرا از همه پنهان نشوم؟!
چاک پیراهنتان نیستم ای تر‌شده‌ها!
من به جز پاره‌ی آن نیستم ای تر‌شده‌ها!
پس چرا شیفته‌ی خلق خود از آن نشوم؟

کشف کردم که نباید به شما رحم کنم
دست بی‌وقفه پیِ یافتنِ آنِ شماست
لذت پر شدن از لحظه به زندان شماست
کشتن من شده بودید، چرا رحم کنم؟!

ناتوانم که سخن سر نکنم دم نزنم
واژه آویزه‌ی لبهام شده، صبر کنید
شعر، تن داده و ناکام شده صبر کنید
ناتوانم که سکوت «همه» بر هم نزنم

نسل در نسل تَرک‌های عمیقید همین!
هیچ‌چی شکل شما نیست که جبران نشوم
هی! به من حق بدهید از همه پنهان نشوم
خالی‌ام از خودم و هرچه که امُید، همین!

قصه‌ای از تن مغلوب که منکوب شده!
فاسدان را بتکانید که باد آمدنی‌ست
هر تن زنده که مرده است به‌یاد‌آمدنی‌ست
از حقیقت نَسؤالید: هوا خوب شده!

اشرف گیلانی

1 نظر در حال حاضر

  1. ممنونم از شما استاد بزرگوار. واقعا سبک شعری خاص خودتون رو دارید. پایدار باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *