در ستون فرشتههای کاغذی این هفته، همراه شما خواهیم بود با معرفی دو کتاب از ادبیات آلمان و شیلی:
● محبوبه عموشاهی کتاب «آدم کجا بودی؟» نوشتهی «هاینریش بل» را معرفی کرده است؛
و
● اعظم اسعدی نگاهی داشته به کتاب «باغ همسایه» از خوسه دونوسو.
کتاب «آدم کجا بودی؟» نوشتهی «هاینریش بل» است که توسط «سارنگ ملکوتی» ترجمه شده و نشر «نگاه» آن را منتشر کرده است.
داستان کتاب در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. یکی از شخصیتهای کتاب «فاین هالس» است که در جنگ زخمی شده و او را به بیمارستان میبرند. فاین هالس در بیمارستان «برسن»، شخصیت دیگری از کتاب، را میبیند.
کتاب داستانی خطی دارد و از دید شخصیتهای مختلف به روایت جوانب مختلف جنگ میپردازد. شخصیتهای مختلف داستان هرکدام به نوعی از جنگ گریزانند و از آن خسته شدهاند. هاینریش بل، فضای جنگ را بهخوبی در رمان به تصویر کشیده و انگار ما هم همراه سربازها از جنگ خسته شدهایم و دلمان میخواهد از همهچیز فرار کنیم.
کتاب پر است از شخصیتهایی که در میان اتفاقات مختلفی که برایشان در زمان جنگ میافتد، پرداخته میشوند. هرکدام از این شخصیتها داستان خودشان را دارند و تمام این خردهروایتها در کنار همدیگر روایت اصلی را شکل میدهند. کتاب علاوهبر سختیها و رنجهای همراه با جنگ، عشق را به تصویر میکشد و پر از برشهای مختلفی است که احساسات درونی شخصیتها به همدیگر را در زمان جنگ، روایت میکند. کتاب را برای خواندن پیشنهاد میکنم.
● محبوبه عموشاهی ●
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
«باغ همسایه» عنوان کتابی از «خوسه دونوسو» نویسندهی شیلیایی است که با ترجمه عبدالله کوثری توسط نشر آگاه منتشر شده است.
کتاب، داستان نویسندهای است از آمریکای لاتین که تلاش میکند اثری خلق کند در حد شاهکارهای فوئنتس، یوسا، ماکز و کورتاسار…
داستان از جایی شروع میشود که به پیشنهاد دوستش آقای نویسنده و همسرش برای تعطیلات به اسپانیا سفر میکنند. و در خانهای بزرگ رو به باغ همسایه اقامت میگزینند. «باغ همسایه» با توجه به پایانبندی داستان معنای استعاری دارد.
رمان دو شخصیت اصلی دارد که همپای نویسنده رمان را جلو میبرند. گلوریا همسرش و نوریا مونکلوس ناشری که فقط از نویسندههای مطرح اثر منتشر میکند. شخصیتهای دیگر مثل سباستین برادر راوی، پاتریک پسرش که در مراکش زندگی میکند و دوستش پانچو سالواتییرا در سایر روایتها نقش پررنگتری دارند.
خولیتو راوی داستان به دنبال جریانهای سیاسی شیلی و حکومت دیکتاتوری پینوشه چند روز را در زندان گذرانده است. به همین نسبت از او انتظار میرود رمانی بنویسد در نقد جامعه شیلی. از طرفی او که نویسنده است و رمانهای معاصر را خوانده است، به شگردهای نویسندگی آشنا است، رمانی با محتوای خفقانآور شیلی راضیاش نمیکند. بماند که درگیریهای خانوادگی مثل بیماری مادرش، مهاجرت فرزندش به کشوری مسلماننشین، درآمد کم، درگیریهای فکری و روزمرگیهای همسرش و … ذهنش را مشغول کرده است. خولیتو به دنبال رمانی است که مولفههای پستمدرن مثل فرم، چند صدایی، بینامتنیت، راوی نامطمئن، بازیهای زمانی و… را داشته باشد و بتواند اثر را با قدرت به جامعه ادبیات معرفی کند. بهنظرم خوسه دونوسو در این کار موفق شده است. چون او در عین حال که به درون شخصیتها نفوذ میکند و به کند و کاو تکتک شخصیتها میپردازد، یک قدم پا فراتر مینهد و رمانی را از دل رمان بیرون میآورد.
اما آیا تمام این ویژگیها برای مخاطب امروز جذاب است؟ مخاطب عادی ادبیات هم دنبال اثری میگردد که تمام ویژگیهای رمان مدرن و پستمدرن را داشته باشد؟ بهنظرم خیر. چه بسا برای مخاطب عادی خسته کننده هم باشد. مخاطب امروز راوی قابل اطمینان میخواهد تا با خیال آسوده روایت را دنبال کند. اما برای مخاطب حرفهای ادبیات «باغ همسایه» کتاب خوبی است و باید خوانده شود. درست مثل «گفتگو در کتدرال» و «آئورا» و …
من نیز از خواندن کتاب لذت بردم تا فصل یکی مانده به آخر که بهنظرم شتابزده آمد و نویسنده سعی کرده بود فصل را در خدمت فرم به انتها برساند. فصل آخر کتاب هم شوکزدهام کرد.
از خوسه دونوسو که از نویسندگان مهم دورهی شکوفایی آمریکای لاتین محسوب میشود، آثار زیادی منتشر شده است. نمیدانم چند اثر به فارسی منتشر شده است. کتاب «حکومت نظامی» را مطمئن هستم.
پیشنهاد ترجمه برای دوستان مترجم: در مورد خوسه دونوسو و آثارش که میخواندم به کتاب «پرنده وقیح شب» رسیدم. رمانی که اوج تجربهگرایی، پیچیدگی و پراکندگی است. باید کتاب ارزشمندی باشد که متاسفانه به فارسی ترجمه نشده است.
● اعظم اسعدی ●