در فرشتههای کاغذی این هفته:
• معرفی اتاقی از آن خود نوشتهی ویرجینیا وولف/ محبوبه عموشاهی
• معرفی جزء از کل نوشتهی استیو تولتز/ اعظم اسعدی
پیش از این کتاب «بهسوی فانوس دریایی» از ویرجینیا وولف در فرشتههای کاغذی معرفی شده است.
کتاب اتاقی از آنِ خود نوشتهی ویرجینیا وولف در سال ۱۹۲۹ است که توسط صفورا نوربخش ترجمه شده و نشر نیلوفر آن را منتشر کرده است.
کتاب روایت شخصیت راوی است که قصد نوشتن مقالهای تحتعنوان زن و داستان را دارد. درواقع ویرجینیا وولف در کتاب، در جایگاه راوی قرار میگیرد و ما را به درون افکار و گفتگوهای درونی خود میبرد.
میتوان گفت که کتاب مقالهای نسبتا طولانیست اما با شیوهای کاملا متفاوت نوشته شده که در زمان خود روشی نو و خلاقانه بوده است. درواقع ویرجینیا وولف کتاب را براساس مقالهای با نام زن و داستان که برای مجلهی فوروم نوشته بوده منتشر کرده است و انگار قصد داشته ما را به افکار درونی خود حین نوشتن این مقاله ببرد.
اتاقی از آنِ خود مانند رمان به سوی فانوس دریایی در سبک جریان سیال ذهن نوشته شده و راوی ما را با خود به جستجوهایش در میان آثار و افکار نویسندگان و شاعران مختلف میبرد.
ویرجینیا وولف در قالب گفتگوی درونی راوی در کتاب به بررسی و تحلیل تاریخی تأثیر اجتماع بر روی نویسندگی زنان در دورههای مختلف میپردازد و محدودیتهایی که بر سر راه نویسندگی آنها وجود داشته را به نقد و چالش میکشد. در همین راستا کتاب ارجاعات فراوانی به نویسندگانی مثل جین آستین، امیلی برونته، شارلوت برونته، جورج الیوت، ویلیام شکسپیر، لئو تولستوی و… دارد و قدرت نویسندگی آنها را در موقعیتها و شرایط اجتماعی مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد.
اگرچه که ویرجینیا وولف در کتاب به محدودیتهای جامعه بر سر راه نویسندگی زنان در بخشهای مختلف کتاب تأکید میکند و داشتن استقلال مالی را لازمهی پیشرفت در نویسندگی آنها میداند اما بهمرور از جنسیت فراتر میرود و بر رهایی ذهن و اندیشه از هر نوع جنسیتی تأکید میکند.
● محبوبه عموشاهی ●
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کتاب «جز از کل» اثر استیو تولتز و ترجمهی پیمان خاکسار که توسط نشر چشمه منتشر شده است.
همهی مخاطبان ادبیات حتما رمانهایی با مفهوم به تکرار رسیدن زندگی در دو نسل پشتسر هم، فرزند همان راهی میرود که والدینش رفتهاند را در سبکهای رئال و رئالیسم جادویی خوانده و لذت بردهاند. مثل پرندههای خارزار یا مرغان شاخسار طرب مککالو نویسندهی استرالیایی و صد سال تنهایی مارکز. در این کتاب هم شاهد چنین داستانی هستیم. جسپر پسری است که قرار است راه پدرش مارتین را تکرار کند.
استیو تولتز نویسندهی کتاب که نسبت به ادبیات آگاه است و به آن اشراف کامل دارد، قصهگویی را بهخوبی بلد است. فرم، روایت و زاویهدید را هشیارانه استفاده میکند و البته نقد ادبی و جزئیات آن را به خوبی میشناسد. او تمام فاکتورها را کنار هم گذاشته است تا اثر معروف «جز از کل» را خلق کند.
کتاب قصهی جذابی دارد. با مفاهیم که نیازهای انسان امروزی است. و همین دلیل باعث میشود مخاطب از خواندن این کتاب حجیم خسته نشود. لوکیشنهای متفاوت و آشنایی با فرهنگ مردم استرلیا و تایلند و تا حدودی فرانسه، به جذابیت کتاب اضافه میکند.
جسپر از پدرش میخواهد در مورد گذشته و عمویش بگوید. حالا شخصیتها و داستانها هستند که از دل داستان اصلی بیرون میآیند، اما نه در یک خط موازی، نه با یک راوی و نه یک نگاه تکبعدی. اینجاست که نویسنده، مخاطبان جدی ادبیات را هم سر شوق میآورد و داستان را با روایتهای مختلف تعریف میکند. همان کاری که ماریو بارگاس یوسا نویسندهی معروف آمریکایی انجام میدهد. یک بار راوی، پدر است و از خاطرههایش میگوید. یک بار روایت را از دفتر خاطرات و یادداشتهای پدر میخوانیم. بار دیگر فرزند بر اساس آن چیزی که دیده است و شنیده است، شروع به روایت میکند.
روایتها هم آگاهانه هستند. چرا که مطالعه و کتاب خواندن مهمترین اولویت پدر است، پس به خوبی میداند چگونه و با چه لحنی روایت کند. چه موقع به جملات نویسندههای معروف اشاره کند و چه وقت در راستای هجو از آنها استفاده کند. جسپر نیز از پدرش کتاب خواندن را یاد گرفته است. او هم میداند چگونه باید بگوید و بنویسد، البته نه با قلم پدر. مخصوصا وقتی در بخش دوم، جسپر روایت را بهدست میگیرد، به نظرم تفاوت لحنها آشکار میشود. اما هرچه به جلو میرویم و جسپر بزرگتر میشود، لحنها نیز یکی میشود.
نویسنده در متن داستان به ماجراهایی که ذهن انسان امروز را درگیر میکند، پرداخته است. مثل ترس از مرگ، عاشق شدن و ترس از دست دادن عشق، قدرت رسانهها و نگاه سطحی مردم به چنین ابرقدرتهایی، قاچاق، لاتاری، شانس و …
«جز از کل» را باید خواند. هم برای علاقمندان به رمان جذاب است و هم برای مخاطبان جدی ادبیات کتاب خوبی است. در قسمتهایی از کتاب بهخاطر فرم و روایتهای تکراری خواندن کتاب خستهکننده میشود اما نویسنده اینجا هم حواسش است و یکدفعه مخاطب غافگیر میکند. همچنین لازم است از ترجمهی خوب پیمان خاکسار و زبان یکدست آن که به زیبایی این اثر افزوده است، یاد شود.
● اعظم اسعدی ●