من رو محکم بگیر تو بغلت
وقتی دستای هردومون سرده
خونِ ایران چکیده از چشمات
تا دوباره بهار برگرده
زبریِ صورت پر از زخمت
بوسهی عاشقانهی درده
با دو پای پیاده میرفتیم
تا دوباره سوار برگرده
پشتِ آبان و آذر خونی
یه جسد با تو زندگی کرده
جبر بوده تموم دنیامون
تا که بااختیار برگرده
بغضِ تکرار مصرع آخر
مثل سرگیجههای مشروبه
دُورِ چشمای خیس میچرخیم
باورت میشه حالمون خوبه؟!
مثل بارون آخر پاییز
تو دلامون همیشه آشوبه
ما شدیم یه پرندهی زخمی
که خودش رو به شیشه میکوبه
مشت اول رو باز ما خوردیم
بازی مرگو باز ما بُردیم
قبل از اینکه بهار برگرده
عاشقانه کنار هم مُردیم
با چشای کبودِ بعد از مرگ
دستا رُو رو به آسمون بُردیم
دُورِ قبری که مال ایرانه
ما به یادش دو پیک عرق خوردیم
پویا خازنی اسکوئی