نگاه من به پنجره، درختها و رودها
به پیچ و تابِ این مسیر، بودها نبودها
سلامتی ساعتم که لحظهها رو دوره کرد
سلامتی تک تک مسافرای دورهگرد
به یاد چشمهای تو، تَلَق تَلَق تِلو تِلو
قطار حسرت منو خیال میبره جِلو
مدام فکر میکنم، چرا تو رو نداشتم
تموم زندگیم بود که پشت سر گذاشتم
به شعر میکِشه سفر حروف دلسپُرده رو
به ایستگاه میبَرن ترانههای مُرده رو
قطار سوت میکِشه، چقدر زود میرسم
نذار دیر شه بیا، نذار من پیاده شم
مهرداد شهابی