«نسبت خونی با چاقوها» را دو بار پشتِهم خواندم و این برای من که عادت کردهام آثار وطنی را فقط یک بار و شاهکارهای جهانی را با فاصلههای چند ده ساله بخوانم، معنایی ویژه دارد. نسبت خونی با چاقوها نه فقط از جنس رمانهای آبکی و مقلّدانهی مرسوم امروز نبود، بل سفری بود به عمق ذهن و پیچاپیچ رگهای زندهی زنی ادیب و هنرمند و مؤلفههایی داشت متفاوت از هر نخستین اثر از هر نویسندهی زبردستی که تا به امروز خوانده بودم. میتوانم متن را به سوی اغماض و تفاخر ببرم و با عبارات ذهنی کش بدهم و تا چند صفحه هی بنویسم از احساسم در مواجهه با اولین رمان «معصومه قربانی» لکن برای این رویکرد وسوسهگر دستاورد چندانی نمییابم. پس در قالب متنی مختصر و در حد حوصلهی این مقال در هفت بند کوتاه به هفت ویژگی بارز و محسوس این اثر اشاره خواهم داشت:
۱- نخستین خصیصهای که احتمالاً در همان بیست صفحهی نخست توجه هر مخاطب اهل رمان را به خود جلب میکند، طرز قلم نویسنده است. قربانی به سنّتی اصیل و دیرپا تأسی کرده و اثر اول خویش را نسبتاً فاخر نوشته است. فاخر نه بدین معنا که با متنی غامض و پرپیچوخم طرف باشیم و نه بدین معنا که اثر بهکلی خالی از جملات و عبارات دمدستی و عوامانه باشد. نه، اتفاقاً یکی از ضعفهای رمان، بیدقتیها و سهلانگاریهای گاهبهگاه نویسنده در جا انداختن ادبیات محاوره بهویژه در دیالوگهاست. لکن کلیّت اثر سطحی بسیار بالاتر از معدل امروز داستاننویسی فارسی زبان دارد و انس و الفت نویسنده با ادبیات کلاسیک رسمی فارسی و تسلط او بر این گنجینهی ارزشمند لااقل از پشت نیمی از جملات کتاب پیداست.
۲- نسبت خونی با چاقوها متنی است مستقل. مستقل هم در کانال تفکر و اندیشه و هم در مقولهی ساختار و ادبیات. مستقل بدان معنا که بوی شاهکارهای داخلی و خارجی را نمیدهد و خوانندهی حرفهای رمان را به یاد هیچ اثر دیگری نمیاندازد. حفظ این استقلال در نخستین اثر شاید برای هر نویسندهی جوانی رمز موفقیّتهای آتی و فتحالفتوح تجربههای خلاقانهی وی محسوب گردد.
۳- پرداخت شخصیتها در نسبت خونی با چاقوها، پرداختی است به غایت واقعی و مبتنی بر آنچه پیوسته دارد زیر پوست تکتک شهرهای ایران و در قلب زندگی مردم متوسط این سرزمین اتفاق میافتد. شخصیتهای این رمان فانتزی نیستند، تقلیدی نیستند، تخت نیستند، سخت و ناپرداخته نیستند. با اندکی ارفاق و صرفنظر از کاراکترهای کمتأثیر و زودگذر مانند سرباز آگاهی، میتوان گفت هیچکدام تیپ نیستند، بل واقعی هستند و پخته و اثرگذار و منطبق بر درونیات و ناظر بر تجربههای مشترک زیست انسانی؛ همانگونه که از هر اثر جدی انتظار میرود. برای پرهیز از طولانی شدن متن از توضیح و شرح هوشمندی مؤلف در انتخاب نامها درمیگذرم. نامهایی بکر مانند «گوزلعباس»، «ننهحاجی»، «حسنببئی» و…
۴- کمتر میبینیم نویسندهای کمتجربه را که در نخستین اثر بلند خود از تکنیک «منروایت» و زاویهدید اولشخص استفاده کند و به دام خمودگی و تکرار و بیمبالاتی نیفتد. عموماً برای شروع دانای کل را برمیگزینند؛ به جهت امکان تنوعی که در خلق فضا و موقعیت به مؤلف هدیه میدهد. نسبت خونی با چاقوها اما منروایت را برمیگزیند و همزمان تنوع فضایی بیش از حد انتظار به مخاطب اهدا میکند. اینکه همهی محتوای یک رمان چهارصدصفحهای در فیلتر ذهن شخصیت اول اثر پالایش و از آن دریچه به خواننده منتقل گردد، در آثار غولهای شناختهشدهی ادبیات امر غریبی نیست اما در اولین اثر یک نویسندهی جوان ایرانی، بیشک میتواند مایهی تحسین و تبریک باشد.
۵- یکی از اشکالات عموم نویسندگان کمتجربه و جوان، خلق راههای ارتباطی میان دو فضا و پل زدن و درغلتیدن از فضایی به فضای دیگر است؛ بهخصوص اگر در جایجای اثر خود فضاها و موقعیتهای ذهنی و مالیخولیایی غریب و ویژهای خلق کرده باشند. قربانی در اثر خود بهخوبی از عهدهی این مهم برآمده و طوری مخاطب را میان چند موقعیت، معلق و شیفته نگاه میدارد که مخاطب در همهی آن موقعیتها یک دل سیر، سِیر میکند و همزمان مرزهای واضح میان آنها را نیز از دست نمیدهد.
۶- نسبت خونی با چاقوها از نظر رویکرد محتوایی اثری است معلق میان دو رویکرد رایج و غالب: رویکرد عاشقانه و رویکرد اجتماعی. آنقدر معلق که تقریباً هیچکدام از این دو رویکرد بر دیگری نمیچربد و مخاطب در آخر کار نمیتواند بهدرستی به این پرسش پاسخ دهد که آیا یک تجربهی عاشقانه با تم اجتماعی را پشتِسر نهاده یا برعکس، در تجربهای اجتماعی با مایههای عاشقانه شنا کرده است. اثر قربانی در هر دو سوی این زمین، بهغایت قوی و ماهرانه بازی میکند. نه مرعوب ذهنیت تغزلمآبانه و عاشقانهی خویشتن میشود و نه به وسوسههای فریبندهی نقدهای برآمده از زیست و نگاه دقیق جامعهشناسانهی خود بهتمامی باج میدهد.
بنده شخصاً رمز فائق آمدن بر چنین آزمون خطیری را در شخصیت مستقل نویسنده و نداشتن پروای مخالف و شوق موافق در روحیهی وزین متین او میبینم. مخصوصاً در فضای تحمیلشونده و تبوتاب اظهارنظر دربارهی اتفاقات اجتماعی امروز. برای این ویژگی یعنی داشتن روحیهی ابداً در قیدوبند تشویق و توهین منتقدین و جشنوارهها و صفحات و اشخاص نبودن، باید جایزهای جداگانه در نظر گرفت. سخت است همزمان از معضلهایی نظیر اعتیاد زنان، خشونت خانگی، روابط آزاد، طلاق، یکجانشینی، فرزندان نامشروع، جهنم دادسراها و بازداشتگاهها، تبصرههای قضایی، حفرههای جزایی و امثالهم سخن گفتن و بههیچوجه در دام توجّهات اجتماعی نیفتادن.
۷- خردهروایتها و آه از خردهروایتها! خلاصه بگویم، سوای شخصیتهای اصلی و اتفاقات جاری، هر شخصیت فرعی نیز در این اثر برای خود داستان و ماجرایی مجزا و درخور اعتنا دارد. خردهداستانهایی بهشدت کامل، قوی و اثرگذار که هریک پتانسیل بدل شدن به داستانی در قوارهی داستان مادر را دارا هستند و بهطرز ملموسی بر میزان کشش و جذابیت اثر افزودهاند.
امید که ادبیات داستانی ایرانزمین با ظهور نویسندگانی جوان و آتیهدار همچون معصومه قربانی و انتشار آثاری جاندار و نزدیک به سطح تراز مانند نسبت خونی با چاقوها در قرن جدید پای در مسیر تازهای نهد و در میان آثار ادبی مطرح جهان، جای پایی محکم برای خویش بیابد.