«برای نحوهی بودنت محاکمه شو!»
نگاهی به فیلم «سکسِ بدفرجام یا پورنِ جنونآمیز» (Bad Luck Banging or Loony Porn) بهکارگردانی رادو ژوده و محصول سال ۲۰۲۱ کشور رومانی
پویا خازنی اسکویی
این فیلم، نخستین بار در هفتاد و یکمین جشنوارهی بینالمللی فیلم برلین اکران و برندهی خرس طلایی این جشنواره شد.
داستان این کمدی_درام ۱۰۶ دقیقهای در خلال شکلگیری یک تنش روایت میشود، تنشی که به واسطهی انتشار عمومی فیلم سکس یک معلم مدرسه (اِمی) در اینترنت، به خطر افتادن موقعیتِ شغلی و خارج شدن کنترل اوضاع از دستان او ایجاد میشود. تنشی که در سطح خُرد اتفاق میافتد اما کلانروایتها را به چالش میکشد و همه چیز را درگیر میکند.
اگر سینمای رومانی را دنبال کرده باشید و به واسطهی فضای رئال فیلمهایش، با جامعهی رومانی در دوران دیکتاتوری و پسادیکتاتوری چائوشسکو مواجه شده باشید، به احتمال زیاد شباهتهای زیادی با جامعهی پساانقلابی ایران یافتهاید.
جامعهای که متأثر از دوران دیکتاتوری، بازتعریف و هویتیابی شده است. سوژههای منفردی که در انکارِ دیگری و در طلب سود خود و حفظ سوژگیِ برساخته از موقعیت اجتماعی، مالی، نژادی و… حاضر به هرکاری هستند. حیثیتِ مشمئزکنندهی سرشار از استعلا که در ظاهر، حامی تکثر، ترقی و حقوق بشر است و در باطن، به ارتجاعیترین حالت ممکن حاضر است در صورت مواجهه با خطری که موجودیت خود و یا سنخ فرهنگی_اقتصادیاش را تهدید میکند، صورت آرایششدهی خود را پاک کرده و خوی درندهاش را نشان دهد.
ویژگی منحصر به فرد فیلم رادو ژوده، تصویر انسان مدرن در سایهی همآمیزی منع بهداشتی حاصل از پاندمی کرونا و دوران پسادیکتاتوری است. برخورد نیروهای متنوعی که در این همآمیزی هویتیابی شدهاند: هویتهای ملی، ایگوهای متورّم اخلاقگرا، نهادهای مذهبی، آموزش و پرورش، بهداشت و…
هویتهای ماسک به صورتی که در عین رعایت یک پروتکل بهداشتی، در حال ایفای نقشهای تعینیافتهای هستند که موقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیشان ایجاب میکند؛ مثلا مرد پولدار صاحب ماشینی که به واسطهی موقعیت اقتصادی برتر خود، در برابر قانون دست بالا را دارد و به رکیکترین شکل ممکن، حق دیگریِ پیاده و در موقعیت فرودست را در جنگ تسخیر پیادهرو پایمال میکند.
قابهای استفاده شده در این فیلم، خاصه در اپیزود اول و به واسطهی در کنار هم قرار دادن «المانهای بهجا مانده از دوران پیشاکرونا» و «مشخصههای بعد از این پاندمی» یک ایماژ شهری را به تصویر میکشد که در آن، نزاعی ادامهدار بر سر تسخیر فضاها به چشم میخورد.
فیلم، فرم اپیزودیکی دارد و در سه بخش روایت میشود: دو بخش داستانی و یک بخش میانجیگرانه که کولاژی مونتاژ شده از تصاویر، تعاریف و فیلمهایی است و زمینهی داستانی دو بخش دیگر را میسازد و به قولی، اعلام موضعی هجوآمیز نسبت به وضعیت روایتهای موجود است.
مهمترین اپیزود این فیلم، همان اپیزود سوم است که در آخر نیز به مثابهی یک وضعیت پستمدرن، پایان خود را به حالات مختلف متصور میشود و هرکدام از پایانبندیها نیز وجوه آیرونیک منحصربهفردی دارند.
اپیزودی که در آن شاهد محاکمهی اِمی خواهیم بود و اما نه فقط برای انتشار فیلمی خارج از عرف از سکس خود، بلکه به خاطر شیوههای بودنش که در تقسیمات و بخشبندیهای اجتماعی و هویتهای تعینیافته نگنجیدهاند. قضّات حاضر در این جلسهی محاکمه، افراد همان جامعهای هستند که هر روز در حال قضاوتند. قضاوتی که مانند زبان و استفاده از آن، واجد ماهیت سانسورگر و سرکوبگرانه در مواجهه با حقیقت است و قرار هم نیست شرایط را به وضعیت دموکراتیکتری سوق دهد. قضاوتی که خود را در حذف و انکار دیگری میفهمند و جنگشان بر سر تصرف تفسیرها و تعریف ادراک و قوانینی منطبق با مختصات نظری خودشان است.
برای شخص من، فیلم ژوده توأمان سرشار از «ایده و خلاقیت» و «افسوس از باب سوخت ایدهها از طریق سراسیمگی و شعارزدگی» است؛ خلاقانه از حیث ایدههای بدیع، خلق گروتسکهای آیرونیک و فرم اثر و افسوس از حیث شعارزدگی اپیزود پایانی و ارجاعات نظری خام، جملهواره و ایراداتی از این قسم.
در آخر نیز میتوان گفت، بهتر است جدیدترین فیلم ژوده را نه به چشم یک اثر خارقالعاده و عاری از ایراد، که به چشم یک ایدهی خلاقانه، یک واقعیتِ عریان و یک سیلیِ محکم ببینیم و با هرکدام از روایتها و تنشها، مواجههای انتقادی داشته و خود را به چالش بکشیم.
آخه معنا نداره تا دقیقه ۴۰ فقط خیابون رو نشون بده. کمدی کجا بود، مستند سیستم حمل و نقل رومانی رو می ساخت.