چلیپا

زبانت صورتِ دو سوره
بر این قومِ سومری
که زبان از چهره برداشته
از بلندیِ جولان
تا خودِ بیت‌لحم
بر شنبه‌ی کوتاه «کلیمی‌ها»
از قرائت اسماعیل
تا آن‌همه حوایی که در سینه‌ی باز هاجر مُرد
تف به آن‌همه لیلای واویلا که آقای آدم خورد
از رجز گلو به چاقو
یا رجز چاقو به گُل
برای زهری که از زهر
آب می‌شود مدام
در اجزای شهدِ این زبان
که پیش برود
پیش می‌رود پیش
وقتی که نیشِ مار نیشتر می‌شود
بشود
زهرِ این زبان منم
سیاه‌زخمِ این استخوان منم
که روی خلطگاه خونی
روی نقش دو دست
یا طرز  دو لب
وقتی که لب می‌جنبانی از لب
و بالا که می‌رود دیگر
موی ریخته‌شده
از دو بازوی لخت
بر دو شانه‌ای عریض
درست روی قوسِ بینی
نمی‌بینی
آب، شکل آینه را عوض کرده است
تا روی حروف فارسی
باز به بازی گرفته شوم بیشتر
آخر این چندمین شعری‌ست
که خراب کرده‌ام پیش‌تر

عرفان دلیری
از مجموعه‌شعر ساپیوفیل، در دست انتشار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *