در فرشته‌های کاغذی این هفته می‌خوانیم:

• امتحان نهایی، خولیو کورتاسار و جنبش بوم/ اعظم اسعدی

• فیل در تاریکی؛ کشف گوشه‌ای کمترشناخته‌شده از ادبیات داستانی ایران/ عاطفه اسدی

«امتحان نهایی» عنوان کتابی از خولیو کورتاسار، یکی از نویسندگان مطرح قرن بیستم آمریکای لاتین است که با ترجمه‌ی فارسی مصطفی مفیدی، توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است.

مدت‌هاست این سؤال ذهنم را به خود مشغول کرده:
«جنبش بوم» چیست و چه چیزی ادبیات قرن بیستم آمریکای لاتین را به جهان معرفی کرده است؟ فکر می‌کردم با خواندن یوسا، فوئنتس و مارکز تا حدودی به جواب رسیده‌ام، اما هر نویسنده‌ای را که از قرن بیست آمریکای لاتین می‌خوانم، به کشف‌های جدیدتری می‌رسم. شاید در مقالات ادبی با جزئیات بیشتر پرداخته شده باشد، اما برای من که تجربه‌گرا هستم، همچنان کشف نکته‌های مختلف در لابه‌لای کتاب‌ها جذاب‌تر است، حتی اگر بعدها خلافش ثابت شود.

اگر گابریل گارسیا مارکز توانسته در سبک رئالیسم جادویی با ایده‌های خلاقانه به حد کمال برسد، ماریو بارگاس یوسا روزنامه‌نگاری است که برای خلق آثارش سفرها کرده و در آثارش مسائل سیاسی و اجتماعی را با فرم مخصوص به خودش روایت می‌کند، کارلوس فوئنتس نویسنده‌ای است که فرم و مولفه‌های پست‌مدرن در آثارش مطرح است و خوسه دونسو نیز توانسته است مثل یک تراشه در ذهن افراد نفوذ کند، خولیو کورتاسار در کتاب امتحان نهایی، «دیالوگ» را سرلوحه‌ی کار خودش قرار داده است و شخصیت‌های کتابش را با آن معرفی می‌کند. او از صدای افراد مختلفی می‌گوید که در کنار هم راه می‌روند اما نقطه‌نظرهای متفاوتی دارند.

کتاب، داستان زوجی است که به‌خاطر استرس زیاد امتحان، تصمیم می‌گیرند روز قبل از امتحان به‌اتفاق سه تن از دوستانشان در شهر قدم بزنند. آنها شام می‌خورند، موسیقی گوش می‌دهند، کافه‌گردی می‌کنند و پیرامون مسائل مختلف و هر چیزی که می‌بینند، حرف می‌زنند.
داستان در شهری مه‌گرفته و شلوغ روایت می‌شود. مه و شلوغی شهر دو عنصر اصلی داستان هستند و همچنین یک شخصیت دیگر هم داریم که از بیرون دوستانش را تعقیب می‌کند.
کل روایت رمان، بازه‌ی زمانی یک‌روزه‌ای است که از یک نقطه شروع می‌شود و به انتها می‌رسد. با رمانی مواجه هستیم که کاملاً مدرن است اما بازی زمانی و برگشت به عقب ندارد.

از مهم‌ترین ویژگی‌های کتاب می‌توان به چندصدایی بودن آن اشاره کرد. نویسنده‌ی آرژانتینی،‌ لوکیشن بوئنوس آیرس را برای روایت انتخاب کرده است. او به مسائل مختلفی از اقتصاد و سیاست گرفته تا مرگ، تناسخ، ازدیاد جمعیت، مشکلات کارگران جنسی، مذهب، خرافات و تشریفات کاخ ریاست جمهوری و امنیت و… می‌پردازد. و به‌خاطر همین نگاه منتقدانه کورتاسار، این کتاب سی و شش سال منتظر انتشار ماند!

اگر از شخصیت‌های کتاب بخواهم بگویم، یکی روزنامه‌نگار است و نسبت به تمام مسائل نگاه خبری دارد. دیگری شاعر است و با شعر صحبت می‌کند؛ اشعار خودش یا شعرهایی که از شاعران مطرح جهان در حافظه دارد. یکی نویسنده است و در زمینه‌های مختلف به کتاب‌های گوناگون مراجعه می‌کند و…
استرس امتحان نمی‌گذارد این آدم‌ها راحت باشند و مرتب یادآوری می‌کنند که فردا امتحان نهایی دارند. امتحان نهایی چیست؟ به همین نسبت چیزی که در این کتاب به‌فور دیده می‌شود، ارجاع به متون ادبی است که البته در چند مورد حضور شخصیت‌های سایر آثار ادبی را نیز می‌بینیم. خوشبختانه پانوشت‌های کتاب بسیار به درک ارجاعات کمک کرده‌اند.

خولیو کورتاسار، نویسنده‌ی آرژانتینی است که بخش بیشتر آثارش را در فرانسه نوشته است. او با شعر و داستان کوتاه به جامعه اسپانیایی زبان معرفی شد و با مقاله و ترجمه‌هایش مطرح شد. کورتاسار با رمان «لِی‌لِی» و «امتحان نهایی» به جمع نویسندگان «جنبش بوم» پیوست. خواندن کتاب تجربه‌ی خوبی بود؛ ادبیات آمریکای لاتین را باید خواند.

● اعظم اسعدی ●

◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️

کتاب «فیل در تاریکی» نوشته‌ی «قاسم هاشمی‌‌نژاد» را خواندم و اسم یک رنگ جدید را یاد گرفتم: سبز موردی.

کتاب را یکی از آثار مهم نوآر/ جنایی/ پلیسی در ادبیات فارسی می‌دانند. فیل در تاریکی ابتدا در سال ۱۳۵۵ در روزنامه‌ی رستاخیز جوان به شکل پاورقی و سپس در سال ۱۳۵۸ توسط نشر کتاب زمان، منتشر شده است.

ابتدا درباره‌ی نویسنده بگویم؛ قاسم هاشمی‌نژاد علاوه‌بر فعالیت‌هایش در زمینه‌ی نوشتن شعر و داستان و ترجمه و عرفان، یکی از مهم‌ترین منتقدین ادبی قبل از انقلاب بوده است. ستون «عیارسنجی کتاب» به قلم او در روزنامه‌ی آیندگان، از مشهورترین ستون‌های نقد و تحلیل کتاب به‌ شمار می‌رفته و در معرفی و شهرت نویسندگانی مانند هوشنگ گلشیری، نقش مهمی داشته است.
اما غمگین است که هاشمی‌نژاد از یک جایی به بعد انگار به‌طور کلی فعالیت ادبی‌اش را متوقف می‌کند و به‌ویژه برای نسل جدید، تبدیل به یک اسم ناشناس می‌شود.
او سال ۱۳۹۵ درگذشته است.

و اما برگردیم به فیل در تاریکی؛ رمانی که گفته می‌شود فقط در پنج روز نوشته شده و اسمش را هم وامدار حکایتی جذاب از مثنوی معنوی است.
داستان، ماجرای مردی است به اسم جلال که برادر کوچکش از آلمان به ایران می‌آید. او یک بنز مدل جدید با خودش می‌آورد و دیری نمی‌گذرد که جلال می‌فهمد این ماشین، دردسرهایی را هم با خودش به همراه آورده است…

برای خود من بیش از آنکه پلات این داستان و روند حوادث مهم باشد و یا اینکه کنجکاو باشم بدانم گره داستانی در انتها چطور باز می‌شود، دو چیز بسیار جذاب بود. شاید هم سه  یا چند چیز.

اول اینکه حداقل من به‌عنوان مخاطب، رمان‌های ایرانی زیادی را مانند فیل در تاریکی نمی‌توانم به یاد بیاورم و فکر می‌کنم وقتی از ژانر پلیسی جنایی در ادبیات فارسی حرف می‌زنیم، می‌توانیم این کتاب را به‌عنوان یک نمونه‌ی مهم و موفق نام ببریم.
مورد جذاب دوم برای من، مسئله‌ی خلق لحن در رمان بود‌. این کار آنقدر دقیق و استادانه انجام شده که واقعاً می‌شود صدای شخصیت لات کوچه‌بازاری، شخصیت دارای لهجه‌ی شیرازی، شخصیت ارمنی، زن با صدای پر از عشوه و… را در کتاب به‌وضوح شنید. و بسیار می‌شود از نثر هاشمی‌نژاد و تکنیک‌هایش برای ساختن لحن، آموخت. جالب است بدانیم که ابوالحسن نجفی نیز در پروسه‌ی ویراستاری کتاب نقش مهمی داشته است.

فضاسازی کتاب و اینکه ماجراها در تهران قدیم و محله‌هایی مثل چهارراه سیروس اتفاق می‌افتند، برای من خیلی جذاب بود و می‌توانستم تصویری که خودم از این محله‌ها در تهران دارم را بگذارم کنار تصاویری که هاشمی‌نژاد خلق کرده و با وجودی که داستان سال‌ها قبل از تولد من اتفاق می‌افتد، باز هم با این فضاها هم‌حس بشوم و به‌خوبی تجسمشان بکنم.

یکی دیگر از ویژگی‌های جالب کتاب این است که به‌خوبی ویژگی‌های زیبایی‌شناسی آثار نوآر را در خود دارد. منظره‌ی خیابان‌ها، گاراژ، اینکه انگار شب و یا چیزی مرموز بر سر همه‌چیز سایه انداخته، تمرکز روی درونیات شخصیت‌ها و آشفتگی‌های آن‌ها و هم‌چنین بریده‌هایی شبیه به فلاش‌بک و یا گفتگوی درونی در وسط متن، بسیار فیل در تاریکی را نزدیک و یا تبدیل به یک اثر نوآر می‌کند.

و به‌خاطر تمام این‌ها، کتاب جنبه‌ای سینمایی هم در خود دارد و من خودم تمام‌مدت با چهره‌ی فرامرز قریبیان و جمشید هاشم‌پور  داستان را تجسم می‌کردم و در فضای فیلم‌های آن‌ها غرق بودم، و جالب بود که بعداً در اینترنت خواندم واقعاً قرار بوده فیلمی با بازی فرامرز قریبیان از این کتاب ساخته بشود اما میسر نشده.

من مطالعه‌ی کتاب را دوست داشتم و برایم کشف یک گوشه‌ی کمترشناخته‌شده از ادبیات داستانی ایران بود. خواندنش را پیشنهاد می‌کنم.

● عاطفه اسدی ●

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *