از راههای لهشده در زیر پای من
کابوسهای گمشدهی خوابهای من
تیر خلاص ولشده در هر کجای من
ترسی نمانده در جسد کرمخوردهام
شلیک میکنند و من از قبل، مردهام!
با دست و پای بسته ته آب میپری
ماهی شدی و بر سر قلّاب میپری
با چشمهای تخلیه از خواب میپری!
ترسی نمانده در جسد کرمخوردهات
شلّیک میکنند و تو از قبل مردهای!
از اضطرابِ مانده در انگشتهای ما
شلاقهای سِرشده از پشتهای ما
آزادی گرهشده در مشتهای ما
ترسی نمانده در جسد کرمخوردهمان…
میلاد طبخی
عالی بود 👏🏻👏🏻👏🏻