در سینماسایههای این هفته میخوانیم؛
• معرفی «نقاشی کن»! زندگی و زمانهی خسرو حسنزاده از نگاه مازیار بهاری/ عاطفه اسدی
• روایت تنهایی یک اپراتور تلفن/ اعظم اسعدی
• فیلمی پر از موسیقی به کارگردانی برتولوچی/ محبوبه عموشاهی
قبل از این فیلم «پیش از انقلاب» به کارگردانی برتولوچی، در سینماسایهها معرفی شده است.
مستند «نقاشی کن!» محصول سال ۱۳۷۷ و از ساختههای «مازیار بهاری»، برش کوتاهی است از زندگی «خسرو حسنزاده»، نقاش.
اگرچه اخیراً به علت درگذشت حسنزاده در جریان موج غمگین مرگ بر اثر مسمومیت الکلی، این مستند نامش بیشتر شنیده میشود، اما به نظرم جدا از اینکه حسنزاده را بشناسیم و هنرش را پیگیری کرده باشیم یا نه، این مستند میتواند سرک کشیدن جذابی به زندگی یک هنرمند باشد.
حسنزاده انگار شخصیتی است که از درون یک فیلم یا کتاب بیرون آمده. نقاشی که در یک میوهفروشی کار میکند و با مردم عادی نفس میکشد. نقاشی که یک تجربهی نزدیک به مرگ باعث شده حس کند چقدر زندگی کوتاه است و از آن لحظه تصمیم گرفته دائماً روی کاغذهای بیارزش، نقاشی بکشد و بکشد و بکشد. تصویر حسنزاده که کف مغازهی میوهفروشی نقاشیهایش برای مجموعهای از آثار ضد جنگ را تکمیل میکند، از قابهای رئالیستی و جذاب مستند است. در اغلب دقایق مستند دوربین در دستان خود حسنزاده است و او مستقیم با مخاطب صحبت میکند و زندگی و اندیشههایش را روایت میکند؛ از تجربیاتش در دوران جنگ گرفته تا نمایشگاهی که نتوانسته قانونی برگزار کند و برای همین روی پشتبام خانهاش نقاشیها را در معرض نمایش گذاشته. همچنین او صحبتهای کوتاهی با مادر، همسر، و دو فرزندش انجام میدهد و زاویهدیدهای گوناگون آنها پیرامون پیشهی نقاشی را با ما به اشتراک میگذارد.
دیدن این مستند را پیشنهاد میکنم.
از مازیار بهاری قبل از این مستند خوب «و عنکبوت آمد» را دیدهام که دستاولترین مستند دربارهی قتلهای زنجیرهای سعید حنایی است و همهی فیلمهای سینمایی در این باره وامدار آن هستند. همچنین فیلم Rosewater یا «آقای گلاب» ساختهی جان استوارت محصول ۲۰۱۴ و با بازی گائل گارسیا برنال، به زندگی مازیار بهاری و آنچه در جریان اتفاقات سال ۱۳۸۸ در زندان جمهوری اسلامی بر او گذشت میپردازد.
● عاطفه اسدی ●
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فیلم «Aloners» فیلمی است در ژانر درام، محصول ۲۰۲۱ کره جنوبی. این فیلم به کارگردانی هونگ سونگیون توانسته است جوایز متعددی را از آن خود کند.
در یک نگاه کلی فیلم روایت زندگی زنی است که تنهاییاش را دوست دارد. زندگی مشخص و روتینی دارد. در یک شرکت اپراتور است و با حوصله به تلفنها جواب میدهد. در جامعه زندگی میکند اما کوچکترین توجهی به اطرافش ندارد. جامعه را از گوشی موبایل یا تلویزیون میبیند. غذای مشخصی را در رستورانی مشخص میخورد. یک مکان مشخص سیگار میکشد و با یک شخص مشخص، در زمان مشخص در حد دو سه جمله همکلام میشود و …
تا اینکه متوجه مرگ همسایهی بغلدستیاش میشود.
فیلم ریتم یکنواخت و خسته کنندهای دارد. تمام اتفاقهای هر روز تکرار میشود. ایدهی اصلی فیلم (تنهایی در دنیای مدرن) تکراری است. به نظرم چیزی که باعث میشود بیننده این فیلم ظاهرا خسته کننده را بدون چشم بهمزذن ببیند، بازی خوب ستارهی اصلی فیلم با چهرهی سرد و خشک و کشف اتاق خاص در تکرار روتین زندگی او است. فیلم غمگینی بود.
● اعظم اسعدی ●
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فیلم «Stealing beauty» به کارگردانی «برناردو برتولوچی» و محصول سال ۱۹۹۶ است.
فیلم روایت دختری ۱۹ ساله به نام «لوسی» و با بازی «لیو تایلر» است که بعد از مرگ مادرش به ویلایی در ایتالیا سفر میکند. ویلایی که دوستان قدیمی مادرش در آن زندگی میکنند و یکی از آنها هم قرار است پرترهای از لوسی بسازد.
فیلم داستان مشخص و یا پیچیدهای ندارد و پر از شخصیتهای مختلفی است که در ویلای بزرگی در ایتالیا زندگی میکنند. با ورود لوسی به این ویلا و بهمرور با تکتک این شخصیتها آشنا میشویم که هر کدام قصهی خودشان را دارند و در چیزی از زندگی غرق شدهاند. لوسی در میان این شخصیتها بهدنبال گذشتهی مادرش و روابطی که با آنها در آن ویلا داشته میگردد و با غرق شدن در گذشتهی او سعی در پیدا کردن شخصیت خودش دارد.
فیلم پر است از نور و رنگ و مناظر آفتابی ایتالیا که با شعرهایی که لوسی در طول فیلم مینویسد یا میخواند و همچنین مجسمهسازی یکی از شخصیتهای فیلم ترکیب میشوند و این تلفیق با همراهی موسیقی، استایلی شعرگونه به فیلم میبخشند. موسیقی فیلم که ساختهی «ریچارد هارتلی» است از نظر من یکی از نقاط قوت فیلم به شمار میرود. فیلم پر است از موسیقیهای سبکهای مختلفی مثل راک، جاز، بلوز و کلاسیک، بهویژه قطعاتی از «موتزارت»، که در موقعیتهای مختلف ما را با احساسات درونی شخصیتها و فضای درونی فیلم همراه میکنند.
● محبوبه عموشاهی ●