این هفته در فرشته‌های کاغذی، همراه شما هستیم با:

• معرفی «مذاکره با اشیاء: برونو لاتور و نظریه‌ی کنشگر – شبکه» نوشته‌ی رحمان شریف‌زاده/ پویا خازنی اسکویی

• معرفی «دمیان» رمانی از هرمان هسه/ محبوبه عموشاهی

همچنین در هفته‌های گذشته، یکی دیگر از آثار «هرمان هسه» به نام «داستان دوست من کنولپ» در این ستون معرفی شده است.

کتاب «مذاکره با اشیاء: برونو لاتور و نظریه‌ی کنشگر-شبکه» نوشته‌ی رحمان شریف‌زاده.

نشر: نی

سال انتشار: ۱۳۹۷

همانطور که در مقدمه‌ی کتاب نیز آمده است، این کتاب جستاری‌ست در حوزه‌ی هستی‌شناسی و نیز فلسفه‌ی علم و فناوری.

برونو لاتور در کنار چندین اندیشمند دیگر، جریان جدیدی را در حوزه‌ی مطالعات علم و فناوری شکل داده است. این جریان بر هستی‌شناسی جالبی مبتنی است که با عنوان نظریه‌ی کنشگر-شبکه شناخته می‌شود. نظریه‌ای با دو بعد، یکی کنار زدن مفهوم ذات‌باور و دیدگاه‌های مبتنی بر پوزیتیوسیم و دیگری تمرکز بر پیوندها و شبکه‌های فی‌مابین اجزای یک شبکه.

در این بین شاهد زایش مفهومی خواهیم بود که برهم‌زننده‌ی رابطه‌ی انفعالی انسان/غیرانسان (اشیاء) است. مفهوم که ذیل نظریه‌ی کنشگر-شبکه تعریف‌پذیر می‌شود.

یعنی گزاره‌ی «کنشگر» از آن‌چیزی که ما به عنوان انسان می‌شناسیمش فراتر رفته و اشیا و دنیای مصنوعات را نیز دربر می‌گیرد و واجد ماهیت عاملانه و کنش‌ورزانه می‌پندارد.

هرچند که لاتور، کنشگر-شبکه را یک مفهوم‌واحد می‌پندارد و به عنوان یک کلمه بدان نگاه می‌کند تا تاکیدش را روی پیوندها و روابط بگذارد.

البته لاتور در خلال این نظریه، هم از بازیگر سخن به میان می‌آورد و هم کنشگر که مثال معروفش برای توضیح این است:

[کنشگری و بازیگری مفاهیمی هستند که در نسبت پیوندها با هم معنا می‌یابند. یک‌ موجود گرچه در‌ پیوند خود یک‌ بازیگر است، برای یک پیوند دیگر که در آن حضور ندارد، کنشگر محسوب می‌شود، کنشگر، واژه‌ای است برگرفته از نشانه‌شناسی برای پوشش دادن انسان و غیرانسان. بازیگر، موجودی است چه دیگری را در یک آزمون تعدیل می‌کند. به عنوان مثال:

انسان و تفنگ کنشگرهای مستقلی هستند که هر یک هدف و کنش خود را دارند. این دو کنشگر وقتی با هم متحد می‌شوند تبدیل به بازیگر جدیدی می‌شوند. به عبارت دیگر این دو همدیگر را تعدیل می‌کنند و چیز دیگری مثلا «مرد مسلح» را می‌سازند. بنابراین بازیگر موجودی تعدیل‌کننده است. بر این اساس تفنگِ در یک کشو یک کنشگر است، اما تفنگِ در دست انسان یک بازیگر، چرا که در ترکیب با انسان ماهیت انسان را تعدیل می‌کند و انسان نیز ماهیت تفنگ را تعدیل می‌کند.]

یکی از مفاهیم اصلی‌ای که لاتور در‌چهارچوب چنین نظریه‌ای به چالش می‌کشد، اصل بنیادین تقابل انسان و غیر انسان است و آن‌ها در نسبت و ارتباطی با هم در تعریف می‌کند و که فاعل و مفعول لزوما در معنای سابق خویش مورد استفاده قرار نمی‌گیرد بلکه در پیوندها و روابط فهم‌پذیر می‌شود؛ به عبارتی دیگری می‌توان این نظریه‌ی لاتور را که طبعا بر شانه‌های افرادی چون میشل سرس، میشل کالن، جان لا و… ایستاده است، در موضع انتقادی نسبت به نظریات ابزارگرایی (Instrumentalism), جبرگرایی یا تعین‌یافتگی (Determinism)، ذات‌باوری (Substantivism) و تقدیرباوری (Fatalism) قرار داد.

همچنین لاتور یکی از افرادی‌ست که مفهوم نسبی‌گرایی که در نظریات پساساختارگرایانه، پست‌مدرن و… مورد استفاده قرار گرفته و بعضا دچار بدفهمی متداول شده است را نیز دچار تغییر می‌کند، یعنی مفهومی که به باور عموم بر این پایه استوار بود که گویی «همه‌ی پارادایم‌ها به یک اندازه صادقند» را با «نسبت‌گرایی یا نسبی‌گراییِ نسبی‌گرا» تعویض می‌کند و بدین شکل از دور باطلِ «همه‌چیز به یک اندازه درست است» بیرون می‌رود تا خنثی و بی‌موضع‌بودگی را از گزاره‌ها و پارادایم‌ها بزداید و ظرفیت‌های انتقادی‌ای که در بطن چنین مفهومی نهفته است را بدان برگرداند. این ابهام‌زدایی، ظرفیت بی‌نهایتی را در اختیار نظرات انتقادی قرار می‌دهد چون می‌توان هرچیزی را در نسبت‌ها و پیوندهایش مطالعه و فهم کرد و به بیان زبان‌گرایانه، هر متنی (text) را در یک زمینه (context) خواند و این‌گونه می‌شود به روابط پیچیده‌ی حاکم بر پیوند‌ها اشراف بیشتری پیدا کرد.

کتاب حاضر به نسبت راحت‌خوان است و با توجه به اینکه قبل‌تر نیز مقالاتی از لاتور را خوانده بودم و با زبان او آشنا بودم، می‌توان گفت در انتقال مفهوم بیشترین تلاش را کرده بود تا تعهد به دستگاه فکری لاتور را حفظ کند و در توضیح کاربردیِ کاربست‌های نظری او برای پروژه‌ها و پژوهش‌های مختلف بکوشد. کتاب حاضر، مجموعه‌ی خوبی از آراء لاتور و منتقدانش را جمع‌آوری کرده بود و در لحظاتی هم که‌ مؤلف در متن حاضر می‌شود سعی می‌کند در عین موضع‌مند بودن، موجب کج‌فهمی نشود جز چند مورد لغزش ترجمه‌ای که می‌شود از آن‌ها چشم‌پوشی کرد.

● پویا خازنی اسکویی ●

◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️

کتاب «دمیان» نوشته‌ی «هرمان هسه» است که در سال ۱۹۱۹ منتشر شده و «لیلی بور بور» آن را ترجمه و توسط «نشر فرس» منتشر شده است.

کتاب روایت برشی از زندگی پسری به نام «امیل سینکلر» از دوران بچگی تا بزرگسالی است. امیل سینکلر در ابتدای روایت و در دوران بچگی که در خانواده‌ای مذهبی و متوسط زندگی آرامی دارد طی اتفاقاتی در مدرسه با «مکس دمیان» که چند سال از او بزرگ‌تر است آشنا می‌شود. این آشنایی شروعی می‌شود برای شکل‌گیری روایت اصلی و اتفاقات رمان.

رمان شامل هشت فصل است و از زبان امیل سینکلر و با زاویه‌ی دید اول‌شخص روایت می‌شود و از طریق آشنایی‌اش با شخصیت‌های مختلف رمان به کشف‌های تازه‌ای از درون خودش، باورهایش و جهان اطرافش دست پیدا می‌کند. اگرچه که گاهی این مسائل با شیوه‌ای تقریبا رو و حالتی مستقیم روایت شده بود و زیاد مطابق با سلیقه‌ام نبود.

رمان دارای لایه‌های روانشناختی و فلسفی است و شاید بشود گفت که بیشتر شخصیت‌محور است تا روایت‌محور. نویسنده درطول رمان، شخصیت امیل سینکلر را به‌دنبال رابطه‌ای که با مکس دمیان برقرار می‌کند از دوران بچگی تا بزرگسالی از نظر روانشناختی که بسیار مشابه اندیشه‌های «کارل گوستاو یونگ» است مورد بررسی قرار می‌دهد. در همین راستا رمان پر از نمادهای مختلف است و انگار هر کدام از شخصیت‌ها و حتی اسم‌های آنها نمادی از اسطوره‌ها و یا چیزهای مختلف هستند.

● محبوبه عموشاهی ●

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *