تنهاییام را که پوشیدم
پشت به شومینه
در این کفپوشِ چرمی
دراز میشود درست
دو دست علیه صورت
و صدا که بالا میرود
از پاگرد خانه
تا پسِ گردن
که بکوبد
به اطراف ارتفاع صورتم فوری
صدا
تصویر
حرکت
آخر قبول را
اصولاً؟
فی نفسه
ترجیحاً،؟
یقیناً
تلویحاً؟
احتمالاً
پای صفحه گرد کردهاند
برای چه؟
ها؟ تا بکشم دست
به چنبرهی مار در نافم
که دوباره روی لب
کمی پیشتر پیش بروند؟
هه
اینجای پلان که برگشت میخورد
پس و پیش میکنند
چرا زبانم را؟
جناب آقای شاعر
با دو ساقِ نسبتاً طولانی
در بود و باش لفظ چین دارم
با دستخطی
که حتی به سمتم سوء ظن دارد
و نقشی که روی تختخواب
زیادی زن دارد
کنار این قالی گل ندادهام
که این قدر پا بخورد
و برندارد چشم
از فشار این نفس
که میکشد دست روی آخرین مهره
تا بزند بیرون ماری
از میان این دهلیز
که دارد می…
اینجا که ایست نمیکشد یکی
به پایین شکم
که هنوز نخورده باشد پاتک
و این شروع که همچنان
یک دست مشروع است؟
عرفان دلیری
از مجموعه شعر «تفاله»_ نشر الکترونیک سایهها