معرفی کتاب «ترغیب»
نوشتهی جین آستین
ترجمهی (جدید) رضا رضایی
انتشارات نی
حسین فلاح
جین آستین (Jane Austen) متولد سال ۱۷۷۵ در شرق انگلستان است. او در خانوادهای هفتنفره زندگی میکرد و پدرش کشیش بود. رمانهای او بعد از دویست سال، هنوز مخاطب دارد و کتابهایش جزء کتابهای کلاسیک معروف جهان محسوب میشود.
جین آستین زنها را بهعنوان قهرمان داستانهایش انتخاب میکرد. او سبک جدیدی در نوشتن انتخاب کرد. آستین معتقد بود که زنان نویسندۀ همدورهاش داستانهای خالی از جذابیت و کشش مینویسند. شناخت او از زنان باعث شده بود که از نویسندگان زن همعصر خود پررنگتر دیده شود.
البته که بخش اعظم شهرت او و نوشتههایش پس از مرگش به منصهی ظهور رسیدند.
چهار کتاب معروف غرور و تعصب، عقل و احساس، منسفیلد پارک و اِما در دوران حیات آستین به چاپ رسیدند. اما کتابهایی دیگر از او مثلاً دو کتاب نورثنگر ابی و «ترغیب» که مورد بحث ماست، پس از مرگ او چاپ شدند.
زمانی که آستین در ۴۱سالگی درگذشت، کتابهای ناتمامی در دست داشت که هرگز به چاپ نرسیدند. (شاید لازم به ذکر نباشد که) جین آستین تا پایان عمر ۴۱سالهاش هرگز ازدواج نکرد. همانطور که گفتیم غرور و تعصب از معروفترین آثار این نویسنده است و اغلب خوانندگان غیرحرفهای ادبیات او را با این کتاب میشناسند. در ۲۰۰۵ نیز «جو رایت» کارگردان امریکایی فیلمی را با اقتباس از این کتاب ساخت.
که به نظر اغلب مخاطبانِ هر دو اثر (یعنی فیلم و کتاب) همانطور که پیش بینی میشود، کتاب فیلم نتوانسته است سطح خود را به کیفیت کتاب برساند.
(این یک نظر شخصی و غیر قابل استناد، اما قابل بحث است).
بسیاری از افراد کتاب «ترغیب» را بهترین اثر جین آستین میدانند. همانطور که گفتیم، این کتاب نیز در لیست کتابهایی بود که در سال ۱۸۱۸ و زمانی که آستین مرده بود، چاپ شد. کتاب ترغیب داستانی عاشقانه از یک زندگی پر از عشق است که مانند اغلب کتابهای کلاسیک آن دوران، به جزییات زندگی اشرافی و طبقاتی انگلستان و گاه برخورد افراد این طبقات با هم میپردازد.
این داستان با فضایی غمانگیز شروع میشود. همهچیز آنقدر زیبا و بههمپیوسته است که مخاطب را در خود غرق میکند. خواننده احساس نمیکند که در دویست سال قبل سیر میکند و تمام لحظههای کتاب جوری حس میکند که گویی در سال ۲۰۲۱ اتفاق میافتد که این به تصویر کشیدن احساسات و روابط انسانی به نوعی که گویی در قرن حاضر اتفاق میافتد را مدیون هنر نویسنده و البته ترجمهی خوب و روان رضا رضایی هستیم.
شخصیت اصلی کتاب ترغیب دختری بهنام آن الویت است. او کاپیتان ونت ورث را سالها پس از جداییشان دوباره میبیند. این دیدارِ دوباره برای هر دو طرف شکننده و سرد پیش میرود؛ چراکه هر دو به یاد گذشته و معیارهای نادرستشان میافتند. نوع برخورد و تصمیمهای گذشتهٔ آنها باعث میشود که احساس شرم کنند.
داستان بر این دو شخصیت متمرکز میشود و باید دید آیا این دیدار دوباره آنها را به هم میرساند یا خیر؟ آیا این احساس پشیمانی منجر به شکلگیری رابطهشان میشود یا غرور مانع آن میشود؟ آیا پایان داستان، با ماجرایی غمانگیز و صمیمی روبهرو خواهیم شد و یا با خوشی به انتها میرسد؟
من بیشتر از این به داستان اشاره نمیکنم که اگر کسی مایل به خواندن آن بود، تمایلش از بین نرود. هرچند واقعاً تعریف «اتفاق»، «اسپویل»، و «کشش داستانی» به نظر من در کتابهای کلاسیک به کلی متفاوت با کتابهای مدرن یا پست مدرن است.