[دو دقیقه بعد از صفر]
یک تضاد بعد از تو
مضطرب شده پرده، توی باد بعد از تو
یک دقیقه رو به عقب، طعم خونِ داخل لب
خیس میشود کاغذ، با مداد بعد از تو
هی فشارِ حافظهام! خسته از مبارزهام
که نداشتم خود را، «من» به یاد بعد از «تو»
یک دقیقهی دیگر… تیک تاک داخل سر↓
میدهد مدام مرا، امتداد بعد از تو
برق ماه در چاقوست، لمس دست و سردیِ پوست
چرخ تند عقربهها… که زیاد بعد از تو…
◾
خواب میپرد در بیتهای شعر، داخل هم
میرود عقب در صفر، باز توی فاصلهام!
◾
[دو دقیقه قبل از صفر]
یک تضاد قبل از تو
خیرهام به ساعت که، ایستاد قبل از تو
یک دقیقه رو به جلو، تختخواب خالیام و…
کارکرد آن چی بود؟ یک نماد قبل از تو
قرصهام میخندند، قرص ماه… نه! خود قرص!!
که نبوده در لیوان روز شاد قبل از تو
یک دقیقهی دیگر… یک صداست آنور در
که نداشتم به کسی، اعتماد قبل از تو
برق ماه در چاقوست، لمس دست و سردیِ پوست
میکنم فرو به خودم!… که زیاد بعد از تو…
◾
یک دقیقه رو به جلو، یک دقیقه رو به عقب
رأس ساعت صفرم! پرده… لکهی خون… شب
سروش علینژاد