دکتر در ردیف اول و در وسط تیم تحقیقاتی، سر جایش نشست و در حالیکه دستش را در جیب کتش فرو میکرد، از معاون اصلیاش در پروژه پرسید: «چرا این سالن انقدر سرده؟!»
– ظاهراً سیستم گرمایش دو ساعت قبل از کنفرانس ایراد اساسی پیدا کرده. دارن سعی میکنن درستش کنن.
– نمیفهمم چرا همه میخوان با آدم دست بدن!
– دکتر جان! خودمونیم! یه فکری به حال این وسواستون بکنید!
– وسواس نیست عزیز من! رعایت بهداشته!
با آمدن دکتر، چراغها را خاموش کردند و فیلم پخش شد. تصویر دکتر روی پرده ظاهر شد که در مورد پروژه توضیح میداد:
در این پروژه سعی کردیم با استفاده از شرطی کردن و البته با کمک تکنولوژی واقعیت مجازی، در یک سگ ایجاد احساس شرم کنیم. به این صورت که سگ مورد آزمایش با هربار انجام عمل دفع، توسط گروه سگها در واقعیت مجازی طرد میشد. بعد از اینکه به مدت یک هفته دائماً تحت این شرایط قرار داشت، هر هفته ابتدا به مدت یک روز در هفته در قفس سگهای واقعی قرار گرفت که این مدت زمان تا انتهای پروژه، به طور تدریجی به چهار روز در هفته افزایش یافت. فیلم رفتارهای ثبت شدهی حیوان در میان سگهای واقعی را در ادامه میبینیم.
تصویر، به قفسی بزرگ با هشت سگ کات شد. خطی قرمز دور یکی از سگها در میان بقیه کشیده شد. بعد از چند ثانیه، سگ علامتگذاری شده، در گوشهای از قفس عمل دفع را انجام داد و بعد به کنج دیگری از قفس که کاملاً از گروه سگها دور بود رفت. روی زمین دراز کشید و کاملاً در خود جمع شد.
در این لحظه یک خبرنگار زن در گوشهای از سالن آهی از سر دلسوزی کشید و باقی خبرنگاران شروع به پچپچ کردند. تصاویر به صورت مقطّع با زیرنویسی که گذشت زمان را نشان میداد، ادامه پیدا کردند. طبق تصاویر، در طول پروژه میزان گوشهگیری سگ بیشتر میشد. هرچه فیلم جلوتر میرفت، صدای پچپچ خبرنگاران هم بالا میگرفت. تصاویر نشان میدادند که سگ کمکم قبل از هربار انجام عمل دفع بیقرار میشود و بهطور عصبی به اطراف حرکت میکند. این بیقراری و رفتارهای عصبی به مرور در تصویر بیشتر میشد، به نحوی که در آخرین نماها، صدای زوزهی سگ هم به آن حرکات اضافه شد.
در چند ثانیهی سکوت پایان بخش مربوط به قفس سگها و کات خوردنش به همان نمای قبلی از دکتر، تنها صدایی که در سالن شنیده میشد، همهمهی نسبتاً زیاد خبرنگاران بود که به سرعت به سکوت محض تبدیل شد. دکتر مجدداً در فیلم شروع به توضیح دادن کرد:
هدف ما در این پروژه این بود که سازوکار ایجاد حس شرم را که باعث رفتارهایی مثل گوشهگیری و بیقراری میشود، بررسی کنیم و دریابیم که اثرات عرف، تربیت و رفتار جامعه…
در تمام پنج دقیقهای که دکتر در فیلم توضیح میداد، سکوت مطلق در سالن برقرار بود. سکوتی که بعد از پایان فیلم و روشن شدن چراغها و حتّی در حین توضیحات مسئول برگزاری کنفرانس و دعوت او از دکتر برای قرار گرفتن پشت تریبون به منظور پاسخگویی به سوالات و بالا رفتن دکتر از سن و آماده شدنش برای صحبتهای اولیه، ادامه داشت.
دکتر در حالی که دفترچه و کاغذها و قلم همراهش را در گوشهای از تریبون که خودش ایستاده بود میگذاشت، نگاهی به خبرنگاران انداخت که بی هیچ حرکتی، صرفاً به او زل زده بودند و حتّی نمیتوانست از صورت و نگاهشان، بفهمد که چه حسی درونشان دارند. از لیوان روی تریبون یک قلپ آب خورد و در حالی که به جمعیت سلام میکرد، با دستمالی که از گوشه تریبون برداشت، پیشانی خیس از عرقش را پاک کرد.