به دوست شهیدم مجید نقیان و شهدای نفتکش سانچی
یک بغض سنگین توو گلوم گیره
هر لحظه داره بیشتر میشه
دریا رو آتیش میزنن با نفت
دریا توو چشمام شعلهور میشه
دستام سمت آسمون قفلن
دل خوبه وقتی با خدا باشه
دریا و اقیانوس چیزی نیست
اونجا که اسمت ناخدا باشه
از حال و روزم خوب معلومه
غرقم توو این روزای بیحاصل
کشتی رو موجا میبرن پایین
تابوت سردی میرسه ساحل
حالم رو موجی کرده انگاری
یک تلخی ِ بیحد و اندازه
لبخند، یخ کرده روی لبهام
دنیا که با شاعر نمیسازه
روی سرم آوار اندوهه
توی دلم آشوب آشوبه
این خونهی دلگیر سردرگم
وقتی رفیقت میرسه خوبه
حالا تو اینجا ساکت و آروم
عطر حضورت اوج تسکینه
میبینمت با خندهای شیرین
حال شهیدای وطن اینه
ناصر ندیمی