زنده شکل هوای توی خلاء! تا بیایی و انتخاب کنی
تو شبای منو نمی‌تونی توی تقویم‌ها حساب کنی

مثل ویروس عشق توی رگه! تا چه حدی کشنده بود مگه؟
همه چیزا قشنگ می‌شه “اگه” منو رو سینه‌هات خواب کنی

تو نبودی و نیستی اصلا، توی چشمت مشخصه حتما
باز میخوای موقع رفتن… واسه‌ی بوسه اعتصاب کنی

توی خوابم اگه نگات کنم! توو خیابون اگه صدات کنم
اگه تنها تظاهرات کنم، شاید این نرده رو خراب کنی

توی این منجلاب نامعلوم، خاطره، خاطراته یا باتوم؟!
بغض تاریخ مونده توی گلوم اگه تاریخو “تو” کتاب کنی

من شدم عالم تظاهرها، سمعکی روی گوش آجرها
اشتباهی شبیه دکترها، احتمالا منو جواب کنی

تو قصاصی به شاخه‌های خم، شاکی‌ام مثل یه ولیِ دم
پیش تو از سکوت می ترسم، آخرین حرفتو خشاب کنی

هر شب و به تراس مهمونم، تو تراس از سکوت می‌خونم
من همونقدر زنده می‌مونم… که تو با کشتنم ثواب کنی

عباس اصغرپور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *