پتیارههای شبزده در اوج انجماد
لولیوشان محتضر کوچههای شهر
سوداگران مرگ پی بچههای بد
[ساقی شراب تازه بیاور برای من]
بالا میآورد پسری زیر تیر برق
تهران و دوست دخترش و هرچه خوب و بد
بالا میآورد… و کسی داد میزند
[ساقی شراب تازه بیاور برای زن]
زن توی مترو ساکت و آرام میخزد
آن گوشه زیر چادر نمدار و تیرهاش
زن فکر میکند به خودش… مرد رفته است
[حالا برای زن دو سه نه! سم بیاورید]
میمیرم از خودم، الکی رنگ میکنم
هر تار موی نقرهایام را برای تو
این دل شلوغ نیست، ببین خالی از پرم
[من زندهام؟! دلائل محکم بیاورید]
من مردِ پیر حادثه بودم، ندیدیام؟!
زن بودنم دلیل همین اتفاق بود
شب بود، مادرم گل یاس شکفته شد
[این بار دست کم گل مریم بیاورید]
ودکا اثر نمیکند و درد میکند
هر لحظه لحظه زندگیام درد میکند
عطری نمانده پیرهنم درد میکند
[یک جرعه یک پیالهی باور بیاورید]
شهری شلوغ و بی در و پیکر معطل است
یعنی که من برای خودم زندگی کنم
تهران و کوچههای پر از گیج خاطره
[ساقی نبودهاید که ساغر بیاورید]
سمیه جلالی