در ستون فرشتههای کاغذی این هفته در کنار شما هستیم با معرفی مفصل اثری از پادشاه دیوانگیهای پستمدرن، «دونالد بارتلمی» تحت عنوان «آماتورها»/ عاطفه اسدی
پیش از این، در همین ستون رمان «سفیدبرفی» از این نویسنده معرفی شده است.
آماتورها؛ مجموعهداستانی برای خوانندگان حرفهای!
به نظرم هر خوانندهای که تا حدی با آثار دونالد بارتلمی، داستاننویس آمریکایی آشنایی داشته باشد، موافق خواهد بود که لقب «پادشاه دیوانگیهای پستمدرن» برازندهی اوست. بارتلمی را به دلیل تحولی که ابتدا در داستانهای کوتاه آمریکا رقم میزند و سپس تأثیرش بر ادبیات جهان آشکار میشود، پدر داستانهای پستمدرن میدانند. در این یادداشت، به معرفی مجموعهداستان «آماتورها» از شناختهشدهترین آثار او میپردازم. اما پیش از رفتن سراغ کتاب، خیلی کوتاه با هم به زندگی و سبک نویسندگی بارتلمی سرکی خواهیم کشید.
دونالد بارتلمی، در سال ۱۹۲۱ در فیلادلفیا از پدر و مادری دانشجو متولد شد. پدرش بعدها استاد معماری دانشگاه هیوستون شد و دونالد نیز سالها بعد همانجا به تحصیل رشتهی روزنامهنگاری پرداخت. او در ده سالگی تصمیم گرفت وقتی بزرگ شد نویسنده بشود و جدیشدن مسیر نوشتن برای او در ۱۸ سالگی اتفاق افتاد؛ زمانی که برای نوشتن یک داستان کوتاه، جایزهای برنده شد. فعالیتهای او در زمینههایی مثل مقاله و گزارشنویسی و ویراستاری برای روزنامههای محلی ادامه داشت تا اینکه فراخوانده شد به ارتش آمریکا تا در جنگ کُره شرکت کند. هنگامی که زندگی بسیاری از نویسندگان موفق و اثرگذار را میخوانیم، میبینیم که بسیاری از آنها بهنوعی پدیدهی جنگ را از سر گذراندهاند؛ یا مثل کورت ونهگات سرباز جنگ بودهاند و از بمباران درسدن جان سالم بهدر بردهاند، یا مانند رولد دال خلبان جنگندههای نیروی هوایی بودهاند، و یا شبیه سلینجر، در نبرد نورماندی حضور داشتهاند. بارتلمی هم جزو نیروی زمینی ارتش بود و در آنجا در روزنامهی ارتش، عضو هیئت تحریریه بود و مشغول به نوشتن و ویراستاری. اگر بخواهم زندگی بارتلمی را پس از جنگ روی دور تند مرور کنم هم مطمئناً چیزهایی جا خواهد ماند! ادامهتحصیل در رشتهی دانشگاهیاش، فلسفه، راهاندازی مجلهی تخصصی ادبی فروم و معرفیکردن بسیاری از چهرههای نویسندگی آینده به جهان ادبیات، برعهدهگرفتن مدیریت موزهی هنرهای معاصر هیوستون، آغاز همکاری با مجلهی نیویورکر، جمعآوری داستانهای پراکنده در سال ۱۹۶۱ و انتشار اولین مجموعهداستان به نام «برگرد، دکتر کالیگاری»، تأسیس مجلهی فیکشن با همکاری گروهی از نویسندگان، اثرگذاری بر نویسندگان همنسل خود بلافاصله بعد از انتشار اولین مجموعه و آغاز به تقلید از سبک نوشتاری او، انتشار مجموعههای موفق «تمرینهای ناگفتنی، رفتارهای غیرطبیعی»، «اندوه»، «زندگی شهری» و غیره، تدریس در دانشگاه بوستون و پایهگذاری رشتهی نویسندگی خلاق، دو بار ازدواج، انتشار یک کتاب کودک به نام «موتور آتشفشانی کمی آشفته» و برنده شدن جایزهی ملی بهترین کتاب کودک، دریافت بورس گوگنهایم، جایزهی پن فالکنر و بسیاری جوایز دیگر و و و.
بسیار تلخ است که بارتلمی، ۵۶ سال بیشتر عمر نکرده، اما حتی یک مرور سریع و ناقص بر زندگینامهی او، آدم را از حجم پربار بودن زندگی او، شگفتزده میکند! به نظر من وقتی میخواهیم از بارتلمی حرف بزنیم، باید در ذهن داشته باشیم که داریم از کسی میگوییم که پایهگذار رشتهی نویسندگی خلاق بوده است. بنابراین، خیلی بدیهی است که نشود نوشتههایش را با چارچوبها و قوانین داستاننویسی کلاسیک، سنجید و درک کرد. بسیاری از منتقدین، بارتلمی را یک نویسندهی «کلاژیست» میدانند. برای مثال در متن داستانی ممکن است نوشتار طنز، جدی، نوشتار علمی، نوشتار زرد، فاخر و ادبی در کنار هم قرار بگیرند. مجموعهای از کلمات ثقیل و ناشناخته، در کنار کلمات محاوره و اسلنگها بیایند. نوشته، حوزههای مختلفی از زندگی را شامل بشود و در نهایت آمیزهای باشد از چیزهای تکهتکهی بدون مرزبندی. در بسیاری از آثار او، فرم نوشتار فرمی قطعه قطعه است. درواقع هرم کلاسیک روایی در آثار او، عموماً جایی ندارد و داستانها کارهایی ضدپلات هستند که از الگوی داستانی شروع، تنهی اصلی، گرهافکنی، گرهگشایی و پایانبندی، تعمداً پیروی نمیکنند،در زمان، مکان، دستورزبان و اصول داستاننویسی در آنها دست برده شده، فضایشان مغشوش است و نوعی سرگردانی ایجاد میکنند که خواننده را هم با خودش میبرد. وجود تصاویر سورئالیستی، نوشتن تکههایی از متن بر اساس خوابنویسی یا بداههنویسی و تداعی آزاد، پارودی و نقیضهنویسی، مطرح کردن حوادث بسیار عجیب و غریب به شیوهای خیلی عادی، ارجاعات فراوان برونمتنی به حکایات، متون مذهبی و آثار دیگر نویسندگان، از دیگر ویژگیهای آثار بارتلمی هستند.
جایی خواندم که اگر بخواهیم برای آثار بارتلمی، شکل گرافیکی ترسیم کنیم، میرسیم به شبکهای که شبیه یک گیاه آشفته است که خواننده نمیتواند تشخیص بدهد کجای آن ساقهاش است یا برگ و ریشه؛ شبکهای پیچخورده از رشتههای متصل.
این ویژگیها در نوشتار بارتلمی، میتوانند نمایانگر وضعیت تکهتکهی واقعی زندگی انسان امروز باشند و بهنوعی، آوردن تناقض زندگی مدرن، به اندیشه و ساختار درون داستانها. بهویژه اینکه در آن دهههای آخر قرن بیستم و اوضاعی که سایهی جنگ بر آن سنگینی میکرد، طبیعی است که یک جریان ادبی نوظهور، بازتابی باشد از وضعیت روزگار خودش.
کتاب آماتورها که در این یادداشت برای معرفی انتخابش کردهام، در سال ۱۹۷۶ برای اولین بار منتشر میشود. در ایران، نشر کلاغ سفید این مجموعه را با ترجمهی روحی افسر منتشر کرده است. کتاب شامل بیست داستان کوتاه است به نامهای کار ما و اینکه چرا به این کار مشغولیم، زخم، خیابان ۶۱ غربی شمارهی ۱۱۰، بعضی از ما دوستمان کلبی را تهدید میکردیم، مدرسه، درآغوشگرفتنی استثنائی، من یک شهر کوچک خریدم، توافقنامه، گروهبان، بعدش چی، زن اسیر، و بعد، خارپشتها در دانشگاه، تجربهی آموزشی، کشف، ربکا، معرّف، عضو جدید، تو به شجاعت ونسان ونگوگی و در آخر عصر مکانیکی.
در جایی خواندم که خوانندههای ناآشنا با بارتلمی و سبک داستاننویسی او، ممکن است بعد از گرفتن کتاب آماتورها در دست و ورقزدن آن، فوراً دلشان بخواهد آن را از پنجره بیندازند بیرون! و به نظرم توصیف درستی بود.
کتاب برخلاف اسمش، بیشتر برای مخاطب حرفهای ادبیات مناسب است و شاید کسانی را که دنبال داستانهایی عامپسندتر باشند، خیلی راضی نکند. بسیاری از داستانهای کتاب، به پسزمینهی فرهنگی آمریکاییای وابسته هستند که از دل آن برآمدهاند و بنابراین برگرداندن آنها به فارسی، شاید کار سادهای نباشد یا متأسفانه لازم باشد میزان وفاداری مترجم به متن اصلی، کم شود تا نتیجهی فارسی، یک متن خوشخوان بشود. همچنین همانطور که بالاتر نوشتم، بارتلمی در داستانهایش آنقدر به آثار و موارد مختلف ارجاع میدهد که شاید حتی با آوردن پانوشت هم نتوان کامل آنها را فهمید. دیگر عنصر مهم در داستانهای او، مسئلهی زبان است. داستانهای بارتلمی را نمونهی خوبی از هزلنویسی به زبان انگلیسی میدانند. ترکیب زبان محاوره و معیار با یکدیگر، استفاده از ایهام، واژهسازی، اصطلاحسازی و بازیهای زبانی، از مواردی هستند که کار مترجم را خیلی مشکل میکنند. شاید برای همین باشد که بارتلمی، خیلی دیر به مخاطب فارسیزبان معرفی شده و اولین کتاب کامل از او به فارسی، زندگی شهری است که در سال ۱۳۸۲ توسط شیوا مقانلو به فارسی برگردانده و منتشر میشود. من تعدادی از داستانهای کتاب آماتورها را با متن انگلیسی اصلی مقایسه کردم و به نظرم با اینکه در انگلیسی خیلی جذابتر هستند اما روحی افسر تلاش بسیار شایستهای برای برگرداندن آنها به فارسی انجام داده است.
من کتاب آماتورها را دوست دارم و در هر داستان آن، چیزی برای لذتبردن پیدا کردم؛ از خارپشتها در دانشگاه که میتواند یک فیلم فانتزی موفق یا انیمیشن بشود گرفته تا تجربههای آموزشی و من یک شهر کوچک خریدم که مشخصاً در نقد دیکتاتوری هستند، تا کارهایی مثل دخترم کجاست که از بیان شاعرانه هم فراتر رفته و گویی واقعاً تبدیل به شعر میشوند، تا خیابان ۶۱ غربی که به بررسی روابط عشقی و انسانی میپردازد و آثاری مثل «کشف» که تماماً از گفتگو تشکیل شدهاند و خواندنشان درسی است برای یاد گرفتن دیالوگنویسی. آماتورها را همچنین از جمله کتابهایی میدانم که شاید مولفههای تاریکی و خشونت، در آنها خیلی پررنگ باشد. گاهی شیوهی روایت در بعضی داستانها، تکاندهنده است و مخاطب را به وحشت میاندازد. مانند داستان کلبی که در آن با پدیدهی اعدام، خیلی راحت و شبیه به یک مهمانی برخورد میشود. در مجموع همهچیز به نظرم خشن است و غمانگیز، حتی موقعیتهای طنز و جاهایی که داستانها بیانی هجوآلود دارند. و در اینجا جا دارد در پرانتز اضافه کنم که «طنز خشک» را نیز یکی دیگر از ویژگیهای آثار بارتلمی میدانند.
برای من رگهی هذیاننویسی کتاب، بسیار پررنگ بود و در یک برخورد شخصی باید بگویم حتی این ندانستن را هم دوست داشتم؛ اینکه تو در نهایت شاید نتوانی صد در صد یک داستان را بفهمی، شاید لزومی نداشته باشد بفهمی! درست مثل زندگی واقعی که انسان در آن پر از این ندانستنها و گیجیهاست.
خواندن آماتورها و خواندن و شناختن دونالد بارتلمی بزرگ، این تأثیرگذارترین نویسندهی ناخوانده در آمریکا را بهشدت پیشنهاد میکنم؛ بهویژه به علاقمندان به نویسندگی.
● عاطفه اسدی ●