در سینماسایههای این هفته، با حال و هوایی نسبتاً جنایی – معمایی – هیجانی روبهرو هستیم:
• معرفی «عطر: قصهی یک آدمکش» و دردسرهای حس بویایی خارقالعاده/ محبوبه عموشاهی
• معرفی «گل سرخ» و سرک کشیدن به شور و حال اعتراضات خیابانی ۸۸/ پویا خازنی اسکویی
• معرفی «رودخانهی مرموز» و معماهایی به سبک کلینت ایستوود/ اعظم اسعدی
در هفتههای گذشته فیلم «گرن تورینو» از ایستوود نیز در این ستون معرفی شده است.
فیلم «عطر: قصهی یک آدمکش» (به انگلیسی:
Perfume: The story of a murderer)
به کارگردانی «تام تیکور» و محصول سال ۲۰۰۶ است.
فیلم روایت زندگی پسری به نام «ژان باتیست» از زمان تولدش است که دارای حس بویایی متفاوتی از بقیهی آدمها است و همین ویژگی منحصربهفرد اتفاقات زندگیاش را رقم میزند. در سکانس ابتدایی فیلم ژان باتیست را در زمان بزرگسالی میبینیم و پس از آن فیلم به عقب فلاشبک میزند و به روایت زندگی او میپردازد.
فیلم دیالوگ زیادی ندارد و انگار بخش مهمی از داستان، حسهایی است که به ما منتقل میشوند. فیلمنامه اقتباسی از رمانی با همین نام و نوشتهی «پاتریک زوسکیند» است و داستان فیلم از زبان راوی روایت میشود که شاید بیشتر درخدمت اقتباسی است که از رمان شده اما زیاد با آن موافق نبودم.
داستان فیلم ایدهای جالب دارد و انگار حس بویایی و انواع بوهای جهان را برایمان قابللمس میکند و به تصویر میکشد. همراهی بوهایی که شخصیت اصلی فیلم احساس میکند با تصاویر و موسیقی متن فیلم انگار باعث میشود که ما هم آن بوها را احساس کنیم. همچنین بازی خوب «بن ویشاو» در نقش ژان باتیست و «داستین هافمن» در نقش «جوزپه بالدینی»، که در فیلم سازندهی عطر است، شاید یکی از نقاط قوت فیلم باشد و ما را درطول فیلم با خودش همراه میکند. دیدن فیلم را پیشنهاد میکنم.
● محبوبه عموشاهی ●
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فیلم «گل سرخ» به کارگردانی سپیده فارسی و محصول سال ۲۰۱۴ است.
از بازیگران این فیلم ۸۷ دقیقهای میتوان به مینا کاوانی، واسیلیس کوکلانی، ابوالفضل مرادی، شبنم طلوعی و جواد جواهری اشاره کرد.
(*این معرفی ممکن است حاوی اسپویل باشد)
فیلم گل سرخ که در بستر اعتراضات سال ۸۸ و تظاهرات خیابانی، رابطهی بین یک دختر جوان و مرد میانسالی را که در خانهاش سعی دارد تنها ناظر این ماجراها باقی بماند، تصویر میکند. دختر به همراه گروهی از معترضان به دنبال پناهگاهی هستند تا از دست نیروهای امنیتی و نظامی بگریزند. در خانه مردی به نام علی بازمانده و همه آنجا پناه میگیرند و کمی بعد میروند، اما از میان آنها دختری به نام سارا مجدداً به آنجا بازمیگردد و میشود شروعی بر آشنایی این دو نفر از دو نسل مختلف.
یکی (سارا) غرق در شور اعتراضی سال ۸۸ و حضور خیابانی پس از انتخابات ریاست جمهوری آن سال و دیگری (علی) که به نظر میرسد کودکیاش در زمان انقلاب و شور جوانیاش در دههی ۶۰ و سپس ۷۰ سپری شده است و امید به تغییر را از دست داده و اکنون از فعالیت سیاسی دست کشیده و به نوعی انفعال سیاسی دچار شده است.
زن و بچهاش خارج از ایران هستند و او نیز قرار است خانهشان در تهران را فروخته به زودی به آنها بپیوندد، پارتنر جنسی_عاطفیای هم سن و سال خودش در ایران دارد که نقشش را شبنم طلوعی بازی کرده است و حالا وقت آشنایی با نسل جوان و تشکیک در باورها و نوع کنشورزی منفعلانهی رسوبکردهاش است که به سبب ورودی شخصیت عصیانگری به نام سارا محقق میشود.
سارا که از جنس زندگی در حال و آیندهی اوتوپیایی است و عشق و اعتراض و سکس و تمام میلهایش از سنخ جریان مدرنیته است، احساسات عمیق نسلهای گذشته که به واسطهی آن اصالتسنجی میکردند را ندارد اما اون فیگوریست که زندگی میخواهد و لازم باشد شب و روز برایش به خیابان میرود و کتک میخورد، دائم توییت میزند و روایت میکند و چیزیست متعلق به فرهنگ عامه در تلاقی با عصیان و در هم ریختن ساختارها که نمیشود با متر و معیارهای سنتی، ثابت، صلب و ذاتی ارزشگذاریشان کرد.
سپیده فارسی، کارگردان این فیلم متولد ۱۳۴۴ در تهران است. او پس از فیلم مستند داستانی “سفر مریم” اولین فیلم بلند داستانی خود را با نام “خواب خاک” در سال ۲۰۰۳ ساخت و سه سال بعد دومین فیلم بلندش باعنوان “نگاه” را. خانم فارسی در سال ۲۰۰۷ با فیلم مستند “هرات” به جشنوارهٔ لوکارنو رفت و جایزهی بهترین فیلم مستند را هم برای همین فیلم از جشنوارهی فلورانس ایتالیا گرفت. در سال ۲۰۰۹ فیلم مستند “تهران بدون مجوز” را ساخت که در جشنواره لوکارنو به نمایش درآمد. در سال ۲۰۱۰ هم فیلم “خانهی زیر آب” را که اقتباسی آزاد از داستانهای بیژن نجدی است، کارگردانی کرد.
فیلم “گل سرخ” در سال ۲۰۱۴ در آتن و با بازیگری مینا کاوانی و واسیلی کوهکلانی و حضور افتخاری شبنم طلوعی، بازیگر سرشناس تاتر و سینما ساخته شد که همه متعلق به فضای بستهای که خانهی علی بود. این فضای بسته وقتی به سمت پنجره و نگاه به بیرون ختم میشد با فیلمهای موجود از اعتراضات سال ۸۸ درهمآمیخته میشد و تهرانِ آنسال را به تصویر میکشید.
سپیده فارسی در گفتگو با جروزالم پست اعلام کرد که یکی از منابع الهام او برای خلق شخصیت سارا در این فیلم، «نهال سحابی» بودهاست.
در بین فیلمهای سینماییای که با موضوعیت اعتراضات سال ۸۸ ساخته شده و از جملهی آنها میتوان به «عصبانی نیستم»، «گلاب»، «پل چوبی»، «آشغالهای دوستداشتنی»، «یک خانوادهی محترم» اشاره کرد، این فیلم به نظر میرسید به درک عمیقتری از موضوع رسیده است و همهچیزش به گونهای مستندوار در وقایع سال ۸۸ خلاصه نمیشود و به تفاوت درک بین نسلی از مفهوم اعتراض، ازآن خود کردن خیابان، حق آزادانه زیستن، تناقضهای روانشناختی افراد در مواجه با عناصر بیگانه و… پرداخته است و اینها نقاط قوت فیلم بودند. اینکه در خلال یک رابطهی چندوجهی و کشمکشهای داستانی شخصیتها چه در عالم انتزاع و چه در عالم واقع، ارجاعاتی هم به وقایع آن سالها و جنبش سبز داده شده بود و به مدد شخصیتپردازیهای قابل قبول و استفاده از تیپهای منحصر به فرد که هرکدام تنشهای درونی و بیرونی خودشان را داشتند، دست به خلق فضا و روایتگویی کرده بود و تا حد امکان حتی لحظاتی که در اوایل یا میانههای فیلم به سمت شعارزدگی میرفتیم، باز هم در متن قصه حل شده و توجیهپذیر و حتی ناگزیر میشدند، چون نقطهی اتکا بر خود اعتراضات نبود؛ بلکه نقطهاتکای فیلم بر خود «تنش» و «معارضهجویی»های گفتمانی جهانهای مختلف شخصیتها و نسلهای مختلف سوار بود.
با این وجود این فیلم هم مانند آثار مشابه خودش پایانبندی را تاب نمیآورد و کلیشهایترین حالت ممکن را برای «نقطه» کذاشتن در انتهای داستان خود انتخاب میکند که از نظر من با توجه به ظرفیتهایی که برایش فراهم بود، میتوانست به گونهای دیگر رقم بخورد.
اما در مجموع دیدن این فیلم را به شما پیشنهاد میکنم.
پ.ن:
«نهال سحابی، نویسندهی وبلاگ “لحظههای محتضر” پنجشنبه ۷ مهر ۱۳۹۰ با خوردن قرص و اوردوز کردن به زندگی خود پایان داد. نهال، پیش از خودکشی و در زمان بازداشت از سوی بازجویان به پخش اعترافات تلویزیونی تهدید شده بود».
«در نهم مرداد ماموران امنیتی در هجومی به خانهی کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر، دو دوست وی «بهنام گنجی» و «نهال سحابی» را نیز همراه با کوهیار گودرزی دستگیر و نهال سحابی سه روز پس از بازداشت با وثیقهای ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد میکنند و پس از خودکشی بهنام گنجی در ۱۰ شهریور، نهال نیز در هفتم مهر ماه به زندگی خود پایان میدهد».
«نهال گفت، حدود ۷۲ ساعت بازداشت بوده، و از این ۷۲ ساعت، ۲۴ ساعت روی او خیلی فشار زیادی بوده است».
به دنبال خودکشی نهال سحابی و انتشار اخباری در ارتباط با دوستی بسیار نزدیک و عاشقانهی نهال و بهنام گنجی که او نیز چندی پیش خودکشی کرده بود، خانوادهی سحابی طی نامهای، با اعتراض به نحوه اطلاعرسانی مرگ نهال، در عین رد خبر دستگیری او و زندان رفتنش، خواستار پایان دادن به گمانهزنیها در بارهی علل خودکشی او شدهاند. در این نامه آمده است: «میگویند نهالمان از «غم فراق» معشوق جوانش که چندی پیش دست به خودکشی زد، به سراغ مرگ رفت. نهال اما معشوق بهنام نبود. هر خبری که بکوشد نسبت نهال با بهنام گنجی را از جنس معشوق بودن، دوستدختر بودن یا هر چیز دیگری شبیه به این وانمود کند، هیچ ربطی به واقعیت ندارد.»
[منبع پینوشت: متنی با عنوان «نهال سحابی، یکی از صدها قربانیِ خشونتِ دولتی» است که به مناسبت «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان» در سال ۲۰۱۱ به قلم «عفت ماهباز» در سایت عصر نو منتشر شده است. خبرهایی مشابه این نیز در سایت دویچهوله و… به ثبت رسیدهاند.]
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
قرار است در این فیلم چهار ستارهی خوب آمریکایی را در کنار یکدیگر ببینیم.
فیلم Mystic River فیلمی است به کارگردانی کلینت ایستوود محصول ۲۰۰۳ آمریکا.
انصافاً کلینت ایستوود به خوبی میداند باید چه کاری بکند. او از حضور شان پن در نقش مارکوم، تیم رابیتز در نقش دیو، کوین بیکن در نقش شوین و لارنس فیشبرن کارگاه در کنار هم استفاده کرده است تا بهترین انگیزه برای دیدن یک فیلم جنایی باشد.
فیلم از دوران کودکی سه دوست صمیمی شروع میشود. زمانی که در حال کندن اسمشان بر روی آسفالت خیابان هستند. آنها به جرم آسیب زدن به اموال عمومی مواخذه میشوند و همین بهانهای است برای دو متجاوزی که چهار روز تمام دیو را مورد آزار و اذیت قرار میهند.
فیلم جلو میرود. دیو ازدواج کرده است و یک فرزند دارد. او هیچوقت نتوانسته است وقایع تلخ کودکی را فراموش کند. با آنکه سالها از آن اتفاق شوم میگذرد، با کوچکترین چیزی یاد آن روزها میافتد.
گره فیلم وقتی شروع میشود که یک شب جیمی، دختر مارکوم به قتل میرسد.
سرنخهایی که در خلال دیالوگها بیان میشود تا با حالت روحی شخصیتها بیشتر آشنا شویم، یکی دیگر از نکات جذاب فیلم بود. مثلا نگاه چند ثانیهای جیمی به پدرش که از زبان پدرش میشنویم.
شما هم فیلم را ببینید تا رودخانهی مرموز را بشناسید.
● اعظم اسعدی ●