جهان بیبهشت
خدای نیمهزشت
کدام سرنوشت؟!
کدام دلخوشی؟!
از این زمین پر…
از آسمان ببر!
تفنگ لاشخور!
چرا نمیکشی؟
غمی کلیشهای
فساد ریشهای
خدای شیشهای
بدون منظره!
دلی به وزن تُن!
جهانی از بتن…
ببین و گریه کن
کنار پنجره
▪️
تو برکهی غمی
چه خانم کمی…!
چه عمق سادهای
چه سطح مبهمی
تو قصّهی شبی
تو راوی منی
تو ضرب در غروب
مساوی منی
پریده عکس من
کجای هستیات؟
که خو گرفتهام
به کیف دستیات
رفیق نیمهراه
فرشتهی گناه
بچین که گرد و سرخ…
بیا که اشتباه…
بیا اگر سریم
از آب بگذریم
که راه میبریم
به قبر آخرش
حمیدرضا امیری