در فرشتههای کاغذی این هفته میخوانیم:
• معرفی رمان «کشتی ساکورا» نوشتهی «کوبو آبه»/ عاطفه اسدی
• معرفی کتاب «اخبار؛ راهنمای کاربر» اثر آلن دوباتن/ محمدرضا عبادی
معدنِ نوح!
«کشتی ساکورا» (به انگلیسی The ark sakura) عنوان یکی از رمانهای «کوبو آبه» نویسندهی شناختهشده و صاحبسبک ژاپنی است که نخستینبار در سال ۱۹۸۴ منتشر شده است. کوبو آبه در جهان و ایران بسیار شناختهشده است و تقریباً اکثر مخاطبین جدی ادبیات، لقب «کافکای ژاپن» که به او نسبت داده شده را میشناسند. این نویسنده، شاعر، عکاس، حشرهشناس و خلاصه موجود همهفنحریف ژاپنی، در اغلب آثارش مسئلهی هویت و بحران آن و سرگشتگی انسان معاصر در برخورد با آن را سوژهی اصلی قرار میدهد و داستانهایش، در فضایی ابزورد و با منطق ویژهی خودشان، پیرامون این سوژه اتفاق میافتند. از نمونه کارهای او میتوان به مجموعه داستان «تجاوز قانونی»، نمایشنامهی «جوراب شلواری سبز»، رمان «آدم جعبهای» و «زن در ریگ روان» اشاره کرد.
«کشتی ساکورا» را «فردین توسلیان» مترجم شناختهشدهی آثار کوبو آبه در ایران که تسلطش به فرهنگ آسیای شرقی از ویژگیهای جالبتوجه در کارهایش است، به فارسی برگردانده و انتشارات «فانوس» نخستینبار در سال ۱۳۹۶ آن را منتشر کرده است.
«کشتی ساکورا» داستانی دارد که میشود آن را در یک خلاصهی چند خطی هیجانانگیز تعریف کرد: مردی منزوی و دور از اجتماع و شلوغیهایش، در یک معدن متروکهی عجیب زندگی میکند که آن را بهعنوان پناهگاهی برای نجات از پایان دنیا آمادهسازی کرده. او که به سبب شیوهی زندگی زیرزمینیاش با لقب «موش کور» شناخته میشود، معدن عجیبش را کشتی مینامد و در جستجوی مسافرین و بهعبارتی، خدمهی شایستهای است که بلیط و کلید آن کشتی (و درواقع نجات از پایان دنیا) را در اختیار آنها قرار دهد. اما یک اتفاق، منجر به دزدیده شدن دو عدد از بلیط/کلیدها میشود…
تعریفی از فرد در دل جامعه
در دل یک فضای ابزورد و با حال و هوایی آخرالزمانی، کوبو آبه داستانی را رقم میزند که در آن مثل همیشه، به انزوای شخص حاشیهنشین جامعه بهطریقی تجاوز میشود و او بهناچار، پیلهی تنهاییاش را میشکافد و مجبور میشود آن را با آدمهای دیگر قسمت کند. این تقسیم حریم شخصی با دیگران در یک نگاه میتواند مثالی باشد از این تعریف که انسان در دل جامعهاش معنا میگیرد و هویت خود را شکل میدهد و خارج از یک بستر اجتماعی، تعریف و تحلیل او مشکل است. اما کوبو آبه نتیجهگیری خاصی از این قرار دادن آدم در مواجهه با ارتباطات انجام نمیدهد و فقط مزایا و معایب اثر دیگران بر هویت و بهخصوص تخریب پیلهی تنهایی و آنچه استقلال فردی معنا میشود را بررسی میکند. آدمهای پیرامون راویان داستان او اغلب تیپهایی شیاد و متجاوز و بیاهمیت نسبت به ترسها و دغدغههای راوی هستند؛ درست مانند زندگی واقعی که در آن فرد منزوی بعد از ورود به جامعه، مشکل میتواند اعتماد و دوستی واقعی را در آن پیدا کند.
نکتهی مهمی که نوعی از طنز تلخ و هجو نیز در آن وجود دارد مسئلهی تولد راوی است. او حاصل تجاوز مردی به مادر سیگارفروشش است؛ نمادی که بهنوعی بیان میکند شاید جبر به دنیا آمدن و تولد نیز نوعی تجاوز به حقوق انسانی است که هیچجوره نمیشود از او برای به دنیا آوردنش اجازه گرفت.
یک معماری غیرمنطقی!
ایدهی اصلی داستان، جذاب است و آن معدن عجیب و پر از انبارهای آذوقه و بدون ورودی و خروجی دقیق که یکعالمه هم تله تویش کار گذاشته شده است و یک توالت عجیب و وحشتناک هم دارد، کشتی نامیده میشود؛ محیطی نامانوس که انگار شیوهی معماریاش و قرار گرفتن پلهها، تونلها و طبقات گوناگون فقط با منطق معماریهایی که آدم توی رویا و کابوسهایش میبیند همخوانی دارد و در یک الگوی منطقی، شاید اصلاً نتوان آن را توضیح داد!
این کارکرد گرفتن از کشتی بهمثابه وسیلهای برای نجات از آخرالزمان احتمالی، شاید بتواند خوانشی مدرن از قصهی کشتی نوح و نقشش در نجات موجودات از آن طوفان آخرالزمانی باشد. با این تفاوت که در اینجا، حیوانات دیگر به شکل جفت در داستان حضور ندارند و اشارههایی که به آنها میشود در حد صدای زوزهی گلهی سگها بهعنوان آوای وحشی جامعهی بیرحم بیرون که فرد را فرا میخواند و یا القابی مانند موش و خوک برای راوی است؛ رلویای که بیشتر سالهای عمرش را دور از هر ارتباط سالم انسانی، در محیطی مخفی گذرانده و زندگیای زیرزمینی داشته است.
یک حشرهی مدوّر!
اما مانند آثار دیگرش، کوبو آبه در کشتی ساکورا نیز رگههایی از خود واقعیاش را در راوی جا گذاشته است. فعالیت و علاقهی او در زمینههایی مانند عکاسی و بهویژه حشرهشناسی، اینجا هم در موش کور داستان، به چشم میخورند. راوی کشتی ساکوراا در ابتدای داستان جذب نوعی حشرهی عجیب به نام «یوپکاچیا» میشود که اگر بخواهیم زندگیاش را به یک فرم ادبی تشبیه کنیم، میشود گفت روند زندگیاش فرمی دایرهای دارد. این حشره از مدفوع خودش تغذیه میکند و برای شکار، از جایش تکان نمیخورد.
● عاطفه اسدی ●
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ما ایرانیان وابسته به جغرافیایی که در آن زندگی میکنیم، سهم قابل توجهای از احوال روزانهمان را از زیر تیغ تیترهای خبری میگذاریم و با خواندنشان شاد و غمگین میشویم. کتابی که امروز میخواهم بعد از مدتی نسبتا طولانی معرفی کنم هم در این باره است. کتاب «اخبار؛ راهنمای کاربر» آلن دوباتن با فرمی ضد خبری، در صدد آن است که راه و روشی درست را که شاید حتی بتوان اخلاقیاش هم خواند به کاربر آموزش دهد.
کتاب فرمی ضد خبری دارد. یعنی به طور مشخص فاقد تیتری است که از پیش برای مقصود خاصی تعیین شده باشد یا مثلا بخواهد ترافیک قسمت خاصی از کتاب را بالاتر ببرد. فکر نکنید که کتاب بخش بندی و هیچ چیزی ندارد و دوباتن همینطور کلمات را ریخته پشت سر هم! کتاب در هفت بخشِ سیاست، اخبار جهان، اقتصاد، فاجعه، مصرف و نتیجهگیری به مسئلهی خبر و نحوهی صحیح برخورد با آن از نگاه کاربر میپردازد. اما در میان بخشهای مختلف فقط شاهد شمارهگذاریها خواهید بود و نمونههایی از تیترهای متفاوت خبری که دوباتن آنها را برای درک بهتر روش خبرنویسی توسط خبرگزاری بررسی کرده است.
دوباتن در این اثر بررسی میکند که سیاست خبرگزار در مورد خبر چیست؟ چرا برخی از اخبار توجه بیشتری از مخاطب میگیرند و برخی دیگر نه؟ سویههای مختلفی که یک رخداد میتواند داشته باشد و شبکههای خبری بنا بر سیاستهایی ازپیشتعیینشده آنها را نادیده میگیرند چیستند؟ و خیل دیگری از مسائل که در بخشهای مختلف کتاب به آنها پرداخته است و توسط مریم تقدیسی به فارسی ترجمه شده و توسط نشر ققنوس منتشر شده.
یکی از مهمترین کارهایی که دوباتن میتواند با شما به عنوان خوانندهی اخبارِ بعد از اتمام کتاب بکند، ایجاد یک نگاه اخلاقمند نسبت به تیتر و مسئلهی پشت تیتر است.
تیترها متناسب با جذابیتی که مجابند ایجاد کنند ساخته میشوند. شاید فجاعتهایی که هرروزه از آنها نوشته میشود، به اندازهی تیترشان فجیع نباشند و خبرنگار صرفا با تعدادی تصویر و تماس تلفنی در چند و چون اخبار قرار گرفته باشد. اما در مخاطب، یعنی شما چه احساسی باید ایجاد شود؟ و این احساس باید چگونه مدیریت شود؟
دوباتن میگوید:«اخبار نباید تلاش کند خشممان را برطرف سازد، بلکه باید یاریمان کند تا خشممان را به دلایل، درجات و مدت زمانی موجه حس کنیم _ در این صورت خشم در مسیری سازنده قرار میگیرد.
کتاب با تصاویر، نمودارها و اسناد تاریخی همراه است و تلاش میکند دو سویهی متفاوت خبرنگار مستقل و خبرنگار سفارشی را فارغ از ارزشگذاری بررسی کند و انتخاب را برعهدهی شما بگذارد.
در میان سیل وقایع، صرفا واقعهای بدل به تیتر میشود و تمرکز روی آن اتفاق میافتد که خبرگزاری احساس نزدیکی به آن سمت/ایده میکند. باقی موارد عمدا نادیده گرفته میشوند یا آنطور که باید به آنها پرداخته نمیشود؛ در نتیجه، نتیجههای تکراری و غلط توسط خبرگزار به خورد خواننده داده شده و بعضا خواننده را از مسیری که باید، منحرف میکند. آلن دوباتن با راهنمای اخبار دقیقا در برابر این مسیر میایستد و روشی برای مقابلهی آن ایجاد و به خوانندهی کتاب ارائه میدهد.
اگر روزانه در میان تیترهای مختلف خبری خودتان را گم میکنید، روزتان خراب میشود و با سردرد موبایلتان را کنار میگذارید، این کتاب میتواند کمک بزرگی در برداشتتان از خبر به شما بکند و یک رکن اصلی و فراموش شده را به شما آموزش دهد :«رقابتی در میان خبرگزاریها وجود دارد و اگر برای شما مهم نیست، برای نویسندگان خبر مهم است که شما اخبار را از کجا میخوانید.
و خوانده شدن خبرها، اگر بیشتر از خود امر خبررسانی مهم نباشد، کمتر از آن با اهمیت نیست.»
● محمدرضا عبادی صوفلو ●