«ریچارد واگنر»
ناخنهای بلند باد
دارند بر روی نعشِ جنازهای کشیده میشوند
و در درونِ من
«الف»های شکستهی کیبورد
تق و تق میکند
دیگر از وعدههای خدایان سیر شدهام
من از میانِ خاکسترِ سایهها
پیامبری ساختهام
که خودش کتابش را مینویسد
ماهِ مهر
ماهی بیقراری بودهاست
از برای همیشه
ماهِ بلیطهای پاره
حولههای کهنه و
بوی زنا
در خانههای مجردی
ماهی که یک زرافه
خودش را در مقابل درهای خوابگاه دانشجویی
دار میزند
ماهِ جنازهی کارمندهای دولت
ماهِ استانبول
ماهِ کسی که از تابستان
هنوز دارد در ساحل میرقصد
اما تو
هنوز از دکمهی دستنخوردهی «ص» روی کیبوردت
پیداست که فراموشم کردهای
شعر: صلاحالدین یولگیدن
ترجمه: محمدرضا عبادی