• صفحه خانگی
  • >
  • یادداشت و گفتگو
  • >
  • «چسب زخم را بکن!»، یادداشتی بر فیلم «چهار ماه، سه هفته و دو روز» به کارگردانی کریستین مونجیو، پویا خازنی اسکویی

چسب زخم را بکن!

«چهار ماه، سه هفته و دو روز» دومین فیلم بلند کریستین مونجیو (مونگیو) است که در سال ۲۰۰۷ و با درخشش در جشنواره‌ی فیلم کن و به دست آوردن نخل طلایی این جشنواره، توانست بعد از فیلم‌های «مرگ آقای لازارسکو» و «’۱۲:۰۸ شرق بخارست»، دوباره سینمای رومانی را بر سر زبان‌ها بیاندازد و خود را نیز به عنوان کارگردانی جدی، صاحب سبک و دغدغه‌مند به مدیوم سینما معرفی کند.
این فیلم ۱۱۳ دقیقه‌ای یک درام دلهره‌آور و واقع‌گرایانه است که چسب زخم را از روی زخم‌های موجود در جامعه کنده و خون و عفونت را با پرسپکتیوی انسانی، سینمایی و آشنا با هنر به تصویر می‌کشد.
«چهار ماه، سه هفته و دو روز»، روایت داستان دو دانشجو به نام‌های اتیلیا و گابیتا در دهه‌ی هشتاد میلادی در رومانی کمونیستی و در واپسین سال‌های حکومت دیکتاتوری نیکولای چائوشسکو است که در پی حاملگی ناخواسته‌ی گابیتا، در پروسه‌ی تلاش برای سقط جنین غیرقانونی قرار می‌گیرند و در این مسیر با بحران‌هایی چه بسا مناقشه‌برانگیزتر از یک عمل غیرقانونی مواجه می‌شوند که پرده‌ی بسیاری از نمایش‌های پنهان‌کارانه، سوداگرانه و آغشته به مناسبات قدرت را برمی‌اندازد و چهره‌ی عریان و واقعی افراد و جریان‌ها را پدیدار می‌سازد.


رگه‌های یک جریان رئال اجتماعی در فیلم‌های مونجیو و اکثر هم‌نسلان وی در رومانی دیده می‌شود، رگه‌هایی که متأثر از دوران دیکتاتوری و پسادیکتاتوری رومانی بوده و حامل نوعی از جهان‌بینی منحصر‌به‌فرد است که دغدغه‌ی وفاداری به حقیقت، افشای مناسبات پنهان قدرت‌ساخته و برهم‌ زدن مکانیسم‌های اصل راندمان مبتنی بر سیستم سود_سرمایه را دارد و با وجود چنین دغدغه‌های انسانی و اجتماعی‌ای، در زمین هنر، سینما و روایت قدم برمی‌دارد و از شعاری شدن صرف فاصله می‌گیرد؛ همین امر هم اعتبار دوچندانی به این دسته از آثار می‌بخشد و ارتباط عمیق‌تری با مخاطبان پیدا می‌کند.
این جریان رئالیستی را تا حدی می‌توان متاثر از ارزش‌های مازاد جنبش می ۱۹۶۸ و ایده‌ی رهایی بدن‌های تحت سلطه، قلمداد کرد. حال با در نظر گرفتن چنین فرضی، مسئله‌ی غیرقانونی شدن سقط جنین و سلب چنین حقی از انسان‌ها (که در این فیلم نیز یکی از موضوعات محوری محسوب می‌شود) به مثابه‌ی تلاش برای تسلط بر بدن‌ها، مطیع و خنثی‌سازی آن‌ها و تعریف نقش‌های از پیش تعیین‌شده خواهد بود. مواجهه‌ی افراد و جریان‌ها با چنین تنشی، محل بحث و جدال گفتمانی است و مسئله‌ی اصلی مونجیو در فیلم «چهار ماه، سه هفته و دو روز» نیز ارائه‌ی روایتی است که در آن با تبدیل «ستم و تجربه‌های زیستی مبتنی بر رنج و ستم» به توپوس اصلی خود، چشم در چشم جدیت چنین موضوعاتی که در خلال مناسبات انسانی وجود دارند می‌دوزد و مفهوم تنش را با پدیدارسازی و عینیت‌بخشی به «قدرت و مقاومت» بازتعریف و حفظ می‌کند.


دیگر مشخصه‌ی جذاب این فیلم، مسئله‌ی «شناخت» است. شناختی از جنس «شدن»، شناختی که در مومنت‌های حساس گفتمانی حاصل می‌شود و امکان بروز پیدا می‌کند. شناختی از جنس حقیقت غیر خنثی و موضع‌دار که دائما در برهه‌های مختلف و به وسیله‌ی ابزارها و میل‌های قدرت‌ساخته سرکوب می‌شود تا مبادا گسست و یا سقوط (در معنای collapse روان‌شناختی) در جامعه و در حوزه‌ی روابط انسانی اتفاق بیفتد. رانه‌های قدرت دائما در پی به تعویق انداختن این گسست و یا سرپوش گذاشتن بر زخم‌های و عفونت‌های موجود در جامعه هستند. آن‌ها چسب زخم می‌خواهند تا معادلات نظام نمادینشان برهم نریزد.
نظام‌های حقوقی، خانواده، آموزش و هنجارهای مبتنی بر جنسیت، همگی در یک هم‌دستی اخته‌کننده، سودمحور و سرکوبگر با نظام قدرت عمل می‌کنند و در همین سطح کنشی نیز می‌توان به شکل‌گیری رابطه‌ی نابرابر اتیلیا و گابیتا در مقابل ببه (کسی که سقط جنین غیرقانونی را برای گابیتا انجام خواهد داد)، رفتار و دیالوگ‌های تحقیرآمیز دوستان خانوادگی والدین ادی (دوست‌پسر اتیلیا) با اتیلیا و خانواده‌اش و در نهایت، طرح یک پرسش بزرگ حول سطوح سوژگی یافتن افراد در حاکمیت سرمایه اشاره کرد. با همین مکانیسم هم می‌توان مواجهه‌ی ادی با شبیه‌سازی موقعیت حاملگی ناخواسته‌ی گابیتا توسط اتیلیا، بی‌احتیاطی غیرتوافقی او در رابطه‌ی جنسی با اتیلیا و تصور موقعیت فرادست خود در رابطه‌شان را فهم کرد.


به عنوان سخن آخر باید به خصیصه‌ی دیگر این فیلم و به طور کلی سینمای مونجیو نیز اشاره‌‌ی مختصری بکنیم، یعنی پیوند امر جزء و خاص به امر عام و کلی، تجلّی کلیات در امور جزئی و خرده‌روایت‌ها و ایجاد یک رابطه‌ی رفت و برگشتی بین این دو.
پیرو این خصیصه می‌توان ادعا کرد که درک عمیق‌تر از جامعه، به میانجی امور جزئی و روزمره و از دل تک‌تک تجربه‌های زیسته‌ی آمیخته به رنج و ستم حاصل شده و در نهایت نیز از دلِ جسم‌مند شدن این روایت‌ها به نقد قدرت منتهی خواهد شد.

1 نظر در حال حاضر

  1. لطفا فیلم ها رو از لحاظ فرم و تکنیک هم نقدو بررسی کنید هم بخش فیلمنامه و هم کارگردانی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *