آموزش قافیه برای شعر و ترانه ی فارسی چندان دشوار نیست. اما اگر بحث علمی را کنار بگذاریم و کاربردی به آن نگاه کنیم از این هم ساده تر می شود و در یک جلسه قابل یادگیری است.
پیش فرض: تمام کلمات یکسان ِ بعد از قافیه که معنای یکسان دارند جزء ردیف هستند. مثلا وقتی «درختش» و «تختش» را داریم حرف «ش» در هر دو، حرف الحاقی و به معنای «او» بوده و معنای یکسانی دارد. پس ردیف است و قافیه ها «درخت» و «تخت» هستند.
نکته 1: آخرین حرف اصلی قافیه را «رَوی» می نامند. پس در درختش «ت» حرف روی است.
قانون کلی قافیه: آخرین مصوت قافیه و تمام صامت های (حروف) بعد از آن باید یکی باشند. در مثال «درَخت» و «تـَخت» آخرین مصوت، فتحه (-َ) است و حروف بعد از آن «خ» و «ت» هستند که یکی می باشند.
حالت اول: اگر قافیه با مصوت بلند (به جز «ای») تمام شود به تنهایی برای قافیه شدن کفایت می کند.
مثال برای «ا»: دریا و صحرا و تنها و…
مثال برای «او»: جارو و بانو و سوسو و…
حالت دوم: اگر قافیه با مصوت های کوتاه (فتحه و ضمه و کسره) یا مصوت بلند «ای» تمام شود با آن مثل ردیف برخورد می کنیم! یعنی حذفش کرده و بقیه ی کلمه باید قافیه باشد. مثلا «دایره» و خاطره» که در واقع «دایر ِ» و «خاطر ِ» هستند. کسره را حذف می کنیم و «دایر» و «خاطر» باید قافیه باشند.
نکته 2: کلماتی مثل «دایره»، «نامه»، «فاجعه»، «روزه» و… در واقع با کسره تمام شده اند و می شود آنها را به این شکل نوشت: «دایر ِ»، «نام ِ»، «فاجع ِ»، «روز ِ» علت نوشتن کسره به شکل «ه و ـه» آن است که در فارسی ما مصوت های کوتاه را نمی نویسیم و اگر کسره ی انتهایی این کلمات نوشته نشود با کلمات مشابه «نام»، «روز» و… قابل اشتباه هستند.
اما چند استثناء هم وجود دارند که بعد از این کسره، صامت «ه» واقعا وجود دارد. مثل «دِه»، «زره»، «له کردن»، «مه غلیظ» و… که البته تعداد این کلمات مخصوصا در زبان امروز بسیار کم است.
نکته 3: مصوت بلند «ای» چون کشیدگی کمتری نسبت به مصوت های بلند دیگر دارد و همچنین اکثر «ای»ها در انتهای کلمه پسوند هستند معمولا از قوانین مصوت های کوتاه پیروی می کند.
حالت سوم: «مصوت کوتاه یا بلند»+ یک یا چند صامت (حرف): مثال: «آدَم» و «غـَم» که «فتحه» و حرف های پس از آن یعنی «م» یکی هستند. یا «قند» و «آرزومند» که «فتحه» و حرف های بعد از آن یعنی «ن» و «د» یکی هستند. یا «بار» و «دار» که مصوت بلند «ا» و حروف بعد از آن یعنی «ر» یکی هستند.
مثال برای حرف رَوی متحرک: «بربری» و «برادری». همانجور که گفتیم «ی» و مصوت های کوتاه انتهایی را حذف می کنیم یعنی می شود «بربَر» و «برادَر» که در آنها «فتحه» و صامت های بعد از آن یعنی «ر» یکی هستند.
نکته 4: در قافیه ی جدید، شناسه ها یا علامت جمع را یکبار می توان قافیه کرد. مثلا اگر قافیه «آتش» و «آرش» و… باشد می توان یکبار «دستش» (که دست+ش است) را قافیه کرد. یا اگر قافیه «میدان» و «زندان» و… باشد می توان یکبار «گنجشکان» (که گنجشک+ان است) را قافیه کرد. مشخص است که در غیر این مورد، «علامات جمع» و «شناسه ها» جزء ردیف هستند و مثلا «گنجشکان» و «درختان» با هم قافیه نمی شوند!
نکته 5: کلماتی که یک شکل بوده اما معنی متفاوتی دارند می توانند قافیه شوند هرچند امروزه این کلمات بسیار کم شده اند: «مبارک باد» و «می وزد به بغض مترسک، باد» در اینجا چون معنای «باد» در دو مصرع متفاوت است قافیه است (البته کلمه ی قبلی یعنی «مبارک» و «مترسک» هم قافیه هستند و به این وضعیت، دو قافیه ای یا ذوقافیتین می گویند)
نکته 6: کلمه ی «کوهی ست» با «راهی ست» قافیه نمی شود چون «است» که ردیف است و «ای» هم که حذف می شود و باید «راه و «کوه» قافیه شوند که درست است «ه» در آنها مشترک است اما چون مصوتشان متفاوت است پس قافیه نیستند. اما استثنائا کلماتی مثل چیست، نیست، کیست و… می توانند با هم قافیه شوند و اشکالی ندارد.
نکته 7: کلماتی مثل «درو»، «نو» و… در واقع با ضمه تمام نشده و با «ow» تمام می شوند پس می توانند با هم قافیه شوند مثل غزل «مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو». اما امروزه کلماتی که ظاهر مشابه دارند اما در گذشته با این کلمات قافیه نبودند را هم قافیه می کنیم و مشکلی ندارد مثل «تو» و «دست من و…» و…
نکته 8: اگر حروف قافیه از لحاظ شنیداری یکی باشند اما نوشتار متفاوت داشته باشند قافیه را «سماعی» می نامند. در گذشته شاعران از این قوافی پرهیز می کرده اند اما امروزه گاهی در حدّ یک یا دو مورد در یک شعر از این قوافی استفاده می شود و مثلا «قنوت» و «خطوط» را مرحوم «قیصر امین پور» قافیه کرده است. در ترانه (به علت ویژگی شنیداری آن) به کارگیری این قوافی اشکالی ندارد.
نکته ی آخر: اگر حرف روی متحرک باشد (یعنی «مصوت کوتاه» یا «ای» به آن متصل باشد) و آخرین مصوت قافیه، «مصوت کوتاه» باشد این مصوت کوتاه می تواند تغییر کند! اگر به زبان ساده و با مثال بخواهیم توضیح دهیم مثلا قبلا خواندیم که «بربری» و «برادری» با هم قافیه هستند، چون بعد از حذف «ای» مصوت کوتاه فتحه یکی است و «ر» هم حروف رَوی بوده و مشترک است. اما چون این حرف روی (در اینجا «ر») متحرک است مصوت کوتاه آخر قافیه (در اینجا «فتحه» یا –َ) می تواند تغییر کند و مثلا دلخوری یا فرفِری هم می توانند قافیه محسوب شوند.
در مثالی دیگر «خنده» با «بَنده» قافیه است چون کسره حذف شده و «خند» و «بند» دارای مصوت کوتاه مشترک («فتحه») و حروف یکسان «ن» و «د» هستند. اما چون حروف رَوی یعنی «د» متحرک است پس می تواند مصوت کوتاه (در اینجا «فتحه») تغییر کند و مثلا «زِنده» نیز با این کلمات قافیه شود.
سید مهدی موسوی
برگرفته از صفحهی فیسبوک شخصی
بسیار مختصر و عالی ممنون از شما و دکتر مهدی موسوی
فقط میتوان سپاس گزار بود از آموزگاری دلسوز که بی دریغ و بی چشمداشت آموز هاشون رو در اختیار دیگران قرار می دهند.
تشکر از وب سایت خوبتون، خسته نباشید؛ ممنون از استاد موسوی بخاطر مطلب خوبشون، دوستان میتونن کتاب استاد “آموزش مقدماتی وزن به زبان ساده” رو هم بخونن خیلی خوبه در صورت تمرین کردن عالی.
بسیار مفید و کوتاه و ساده نوشته شده. تشکر میکنم استاد
واي مرسي مثل يه هديه بود
استاد موسوی عزیز عالی و مثل آفتاب بیدریغ و تابنده.
عالی بود استاد خوبم
بسیار عالی و پر کاربرد هست این مطلب دکتر جان. متشکرم به خاطر زحماتتون. یه دنیا ممنون.
با سلام و احترام
با تشکر از زحمات شما
آیا جمله با پیله را میتوان هم قافیه گرفت؟
درود بر استاد موسوی گرانقدر و مهربان..
عالی استاد?بووووووس
عالی بود استاد عزیز خیلی ممنونم بخاطر زحماتتون❤️
درودها
بسیار عالی و آسان برای یادگیری ???
ممنون از وبسایت خوبتون و همچنین تشکر ویژه از استاد موسوی عزیز ❤️❤️