در فرشتههای کاغذی این هفته همراه ما باشید با:
● معرفی کتاب «چه کسی پالومینو مولرو را کشت»؛ روایت قتل جوانی به نام پالومینو مولرو نوشتهی «ماریو وارگاس یوسا»/ محبوبه عموشاهی
● معرفی رمان «اسم من قرمز است»؛ روایتی پلیفونیک از بخشی از تاريخ تركيه در زمان امپراتوری عثمانی/ ترانه جوانبخت
همچنین در هفتههای گذشته کتابهای «روزگار سخت»، «در ستایش نامادری»، «قهرمان فروتن»، «قصهگو» و «سالهای سگی» و «ماهی در آب» از یوسا، در ستون فرشتههای کاغذی معرفی شدهاند.
کتاب «چه کسی پالومینو مولرو را کشت» نوشتهی «ماریو وارگاس یوسا» در سال ۱۹۸۶ است که توسط «احمد گلشیری» ترجمه شده و نشر «نگاه» آن را منتشر کرده است.
کتاب روایت قتل جوانی به نام پالومینو مولرو است و «ستوان سیلوا» به همراه «گروهبان لیتوما» مأمور شدهاند تا راز این قتل را کشف کنند.
روایت کتاب از زبان راوی دانای مطلق است و با به تصویر کشیدن کشف جسد پالومینو مولرو شروع میشود. رمان با همین شروع ما را وارد روایتی پر از تعلیق میکند و اگرچه که دلمان میخواهد راز این معما را بفهمیم اما این موضوع شاید تمرکز اصلی رمان نباشد.
رمان مثل دیگر آثار یوسا دارای لایههای عمیق روانشناختی، فلسفی و اجتماعی است. کتاب بهواسطهی روایت قتل پالومینو مولرو و به تصویر کشیدن زوایای مبهم آن ما را با شخصیتهای مختلفی آشنا میکند که به نوعی با پالومینو در ارتباط بودهاند. کتاب در این راستا و بهمرور، به تحلیل روانشناختی شخصیتهای مختلف میپردازد که هرکدام شاید نمادی از افراد مختلف جامعه باشند؛ جامعهای تاریک که پر شده است از خفقان و استبداد.
رمان مثل دیگر آثار یوسا ما را از زوایای دید مختلف به درون روایت میبرد و همین ویژگی باعث میشود که به لایههای عمیق و زیرین روایت و ابعاد درونی شخصیتهای مختلف وارد شویم. کتاب را خیلی دوست داشتم و خواندنش را پیشنهاد میکنم. اگرچه که میدانم تا حالا احتمالاً همه آن را خواندهاند.
● محبوبه عموشاهی ●
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
رمان «My name is Red، به فارسی: اسم من قرمز است» نوشتهی اورهان پاموک نویسندهی ترکتبار است که در ایران نیز تحت عنوان «نام من سرخ» با ترجمهی عینله غریب توسط نشر چشمه منتشر شده است.
اورهان پاموک در این رمان، بخشی از تاريخ تركيه در زمان امپراتوری عثمانی را به تصوير كشيده است. در اين رمان چندصدايی يا پلیفونی، روايت حوادث مختلف را توسط شخصيتهای رمان ممكن كرده است. پاموک در اين رمان نقطهی مشترک تاريخ تركيه و ايران را در نظر داشته است که اين اشتراک تاريخی به نزديكی فرهنگ دو كشور مربوط است. او از جنگ صفويه با عثمانيان نیز نوشته است؛ البته وارد جزئيات اين جنگ نشده و تنها به اثر اين جنگ در زندگی شخصيتهای اصلی اين رمان پرداخته است. نويسنده به شرح جزئيات ظاهری شهر استانبول در سال ۱۵۹۲ ميلادی پرداخته و به قدری زيبا محلههای استانبول را توصيف كرده كه خوانندهی رمان میتواند بهراحتی خودش را در تركيهی آن زمان تصور كند.
داستان از زبان راوی اول شخص روایت میشود و هر يک از شخصيتهای داستان، بخشهای مختلف آن را حكايت میکنند. میتوان گفت زمان در این رمان خطی است و حوادث بخشهای رمان پشت سر هم اتفاق میافتد، به اين دليل سیر روايتها دارای یک نظم مشخص است. حتی بخشهايی كه دربارهی سگ، مرگ، اسب و رنگ قرمز هستند برای پیشبرد بخشهای ديگر رمان آورده شدهاند و ارجاعات بیرونمتنی نیز دارند که اطلاعاتی اضافه بر حوادث رمان به خوانده منتقل میکنند.
تکنیک چندصدایی، این رمان را به شکل یک رمان پستمدرن درآورده است. در عین حال تفاوتهایی هم بین این رمان و دیگر رمانهای پستمدرن وجود دارد. در اين رمان پاموک با به تصوير كشيدن ماجراهای عاشقانه در كش و قوس ماجرای يک قتل، بر جذابيت رمان افزوده است.
پاموک در بخشهايی از رمان به روايت اشعار نظامی از منظومهی خسرو و شيرين و شاهنامهی فردوسی پرداخته است و با شرح جزئيات اين روايات نشان میدهد كه با اشعار كلاسيک فارسی آشنايی دارد.
رمان از اين نظر كه شخصيتهای مختلف آن، پیشبرد روايتها را برعهده دارند به رمان خشم و هياهو نوشته ويليام فاكنر شبيه است اما از نظر تعليق ماجرای قتل خواننده را به ياد داستانهای آگاتا كريستی میاندازد.
پاموک در روايت داستان چندصدايی را توسط شخصيتهای متضاد يعنی مقتول و قاتل و نيز عاشق و معشوق پیش برده است، اما نمیتوان گفت که شخصيت اصلی رمان كيست؛ چون همه به يک اندازه در روايتها نقش دارند. او ماجراهای عاشقانه را به گونهای که برای مخاطب کشش داستانی ایجاد کند، با ماجراهای جنایی تلفیق کرده است.
راویان داستان پاموک بسیار متنوع هستند، مثلاً در بخشی از رمان، او مرگ را به عنوان راوی انتخاب كرده و آنچه بر سر مردگان میآيد را به تصوير كشيده است و در بخشی دیگر، سكهی پول به عنوان راوی در نظر گرفته شده است و حکایت ردوبدل شدنش بین افراد مختلف، خواندنی است. میتوان هر كدام از راويان این رمان را به عنوان بخشی از يک تابلوی مينياتوری در نظر گرفت، بهطوری که میتوان تصور کرد خود پاموک نقاش است و بخشهای مختلف اين رمان را نقاشی كرده است.
خواندن این رمان پیشنهاد میشود.
● ترانه جوانبخت ●